علیرضا حیدری کشتی گیر پرآوازه ایرانی که افتخارات زیادی در این عرصه با پرچم ایران به دست آورد تازهترین فردی است که از ماجرای مهاجرتش از ایران پرده برداشته است. در واقع این خبر از لابلای گفت و گوی مفصل او با خبرگزاری تسنیم بیرون آمده است. علیرضا حیدری در این گفتگو به مسائل مختلفی پرداخته که بخشی از آن مربوط به مهاجرت از ایران و زندگی جدیدی است که برای خودش دست و پا کرده است. بخشی ازاین مصاحبه را در زیر میخوانید. * در زندگی جدیدم با اسم علیرضا حیدری زندگی نمیکنم قهرمان پیشین کشتی جهان که چندی پیش به خارج از کشور مهاجرت کرده است، ادامه داد: خیلیها فکر میکنند من اینجا راحتترم و وقت آزاد بیشتری دارم در حالی که اینطور نیست. وقتی آدم میرود زندگی از تعادل خارج میشود، آنجا دیگر علیرضا حیدری نیستم و نمیتوانم با این اسم زندگی کنم، باید یکسری موضوعات را جا بیندازم که شرایطم درست شود، داستان مهاجرت این است، شاید بعدها برگردم، اما الآن باید آنجا شرایطی را برای خانواده و خودم مهیا کنم و چیزهایی یاد بگیرم که قبلاً یاد نگرفتم.
* خرجکردن پول ایران را در زندگی خارج از کشور درست نمیدانم دارنده مدال برنز المپیک ۲۰۰۴ آتن تأکید کرد: من اکراه دارم پول از ایران ببرم، یعنی از نظر اعتقادی درست نمیدانم پولی را که در ایران درآوردم آنجا خرج کنم، فکر میکنم این پول باید در خود ایران خرج شود. پول عمدهای هم با خودم نبردم، در حد معمولی. باورم این است که باید دوباره آنجا بسازم و پول دربیاورم. زبانم را میخوانم و باید از جایی شروع کنم. قسمت عمده زندگی من با اسم علیرضا حیدری در ایران گذشت. در ایران آدم قابل اعتنایی بودم که خیلی کارها خودش انجام میشد، اما آنجا یک آدم معمولیام و اصولاً هم خودم را جایی معرفی نمیکنم و میخواهم ببینم در میانه زندگی، میتوانم از نو بسازم. میخواهم سایه علی حیدری را از سرم بردارم. دوست نداشتم زندگی جدید را بر پایه سابق بنا کنم، حتی بچههایم باید خودشان زندگیشان را بسازند.
* در ایران صف نمیایستادم، با رئیس چای هم میخوردم! حیدری با اشاره به اینکه زندگی قهرمانی باعث شده از یادگیری خیلی چیزها و تجربه برخی کارها در زندگیاش بماند، به تسنیم گفت: به خاطر اینکه در کشتی بودم خیلی فرصتها را از دست دادم، از بچگی کامپیوتر و زبان نخواندم در حالی که در عصر جدید هر کسی زبان دوم و سوم نداند، دیسیپلین نشناسد و روابطی که بر اساس ساختار درست باشد را نداند، کاری از پیش نمیبرد. در ایران احتیاجی نداشتم در صف بایستم، تعارفم میکردند که آن جلو قرار بگیرم. کارهای اداری خودش پیش میرفت و من پیش رئیس مجموعه چایم را میخوردم، در واقع از بخشی از زندگیام پریدم، بخشی را که باید زندگی میکردم و یاد میگرفتم، از ۱۶-۱۷ سالگی تا پایان دوره قهرمانی. الان دارم آن سن را زندگی میکنم و این درک دیگری برای من ایجاد کرده و گویی دارم واحد جدیدی از زندگی را پاس میکنم.
* برای خودم چالش درست کردم نفر سوم کشتی جهان در مسابقات ۱۹۹۷ کراسنویارسک افزود: در ایران سوپرمارکت نمیرفتم، اما حالا اینجا کسی من را تحویل نمیگیرد، با بقیه هیچ فرقی ندارم، خودم بچهها را به مدرسه میبرم، خرید میکنم و احساس میکنم همه اینها یک جور دیگری من را میسازد و دنیای دیگری را به من معرفی میکند. به چنین چالشی نیاز داشتم، اگر در ایران میماندم با همان داشتههایم پیر میشدم. تمام تخته زندگی من پاک شد و باید دوباره چیزهای جدیدی یاد بگیرم، کارهایی که باید در ۲۰ سالگی دنبالش میرفتم، اما امروز با شرایط دیگری میآموزم تا ۶۰ سالگی دیگر آدم بهروزی باشم و از این بابت هم خوشحالم.