ساعت 8 شب چهارم مهرماه سال 1400 صدای ضجههای مرد نمایشگاه دار تهرانی سکوت شبانگاهی را در مقابل آپارتمان محل سکونتش شکست و جنایتی آتشین رخ داد.
همسایههای این مرد با شنیدن فریادهای سوختم سوختم همسایهشان از خانه خارج شدند و خود را با صحنه هولناک روبهرودیدند. آتشسوزی وحشتناک خیلی زود به مأموران پلیس 110 گزارش شد و دقایقی نگذشته بود که تیمی از کارآگاهان پلیس پای در محل حادثه گذاشتند و در بین حلقه تماشاچیان مرد نگونبخت را که به شدت سوخته بود، به بیمارستان سوانح سوختگی انتقال دادند. سپس دست به تحقیقات میدانی زدند و پی بردند که مرد همسایه در یک اقدام جنونآمیز با پاشیدن بنزین روی یکی از همسایگان وی را به آتش کشیده است.
متهم 59 ساله که در صحنه جرم حضور داشت بلافاصله بازداشت و به اداره آگاهی انتقال یافت.
سرانجام با گذشت 6 شبانه روز از این ماجرای هولناک مرد51 ساله دوام نیاورد و بر اثر شدت جراحات سوختگی تسلیم مرگ شد.
با مرگ مرد نمایشگاهدار، پرونده مرد آتشافروز وارد مرحله جدیدی شد و او تحت بازجویی قرار گرفت. متهم به قتل انگیزهاش را از این جنایت آتشین، دخالتهای مرد همسایه عنوان کرد و گفت: رستوران کبابی دارم سالهاست که با قربانی همسایه هستم او مدام در کارهایم دخالت میکرد. بنابراین روز حادثه مقداری بنزین تهیه کردم و وقتی که قربانی میخواست به خانهاش برود نقشهام را عملی کرده و با پاشیدن بنزین فندک را روشن کرده او را به آتش کشیدم سپس با کاتر (تیغ موکت بری)چندین ضربه به وی زدم.
بنابراین کارآگاهان وقتی مطمئن شدند که ادعاهای مرد آتشافروز بیاساس است و صحت ندارد،متهم به قتل از نظر روحی و روانی به کمیسیون پزشکی قانونی معرفی شد تا صحت سلامت او در زمان جنایت محرز شود. پزشکی قانونی علائم بدبینی و به نوعی اختلال روانی قاتل را تأیید وعنوان کرد که هنگام ارتکاب جنایت اختلال در حد جنون نبوده و او دارای قدرت اراده و مسئول اعمال رفتاری بوده است. سپس پرونده این جنایت با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.
صبح روز یکشنبه 24 اردیبهشت ماه قاتل در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به اتهام قتل عمدی مرد نمایشگاه دار تحت محاکمه قرارگرفت.
ابتدای جلسه محاکمه تنها ولی دم قربانی که مادر وی است، برای قاتل پسرش درخواست حکم قصاص کرد.
متهم به قتل وقتی در جایگاه قرارگرفت، قتل را پذیرفت و به شدت از عملکرد خود پشیمان بود و گفت: هرگز قصد کشتن قربانی را نداشتم میخواستم او را بترسانم. حالا نیز تقاضای عفو و بخشش دارم.
به دنبال اعترافات قاتل، قضات عالیرتبه دادگاه کیفری یک استان تهران باهم وارد شور شدند و او را به قصاص نفس محکوم کردند.