بیوگرافی گلوریا هاردی +عکس گلوریا هادی
با سلام خدمت دوستان در این پست بیوگرافی و مصاحبه ای جالب از خانوم گلوریا هاردیرا برای شما عزیزان اماده کرده ایم
گلوریا هاردی
گلوریا هاردی بازیگری است که به واسطه نقش آفرینی در سریال کیمیا مشهور شده است و تا قبل از آن تجربه بازی در هیچ فیلم و سریالی را نداشته است . او که به عنوان اولین کار با پروژه ی سنگینی شروع کرده است توانسته از پس نقش رها بر بیاید و فیدبک خوبی از مردم دریافت کرده است. به همین بهانه گفتگویی گرم و صمیمانه با او انجام دادیم که در ادامه می بینید.
بیوگرافی گلوریا هاردی
گلوریا هاردی از مادری ایرانی (مادرش اصالتا شیرازی است) و پدری فرانسوی در یکی از شهر های فرانسه ( بوردو ) بدنیا آمده است. وی با ساعد سهیلی در فرانسه آشنا شده و با وی ازدواج کرده است. اولین تجربه بازیگری گلوریا در ایران با بازی در نقش رها (آزاده) در سریال کیمیا بود. احتمال می رود گلوریا در آینده جز بازیگران پرکار ایران، با توجه به امکان استفاده از این بازیگر در سریال های که در خارج از کشور ظبط میشود استفاده کرد.
مصاحبه ای جالب با گلوریا هاردی
بازیگری را از کجا یاد گرفتی؟رشته تحصیلی ات بازیگری بوده؟ نه. من موزیسین هستم. رشته اصلی ام موسیقی است اما همیشه به بازیگری هم علاقه داشتم. من فکر می کنم وقتی در کار موسیقی هستی، یک جور بازیگری هم باید بلد باشی که بتوانی خوب اجرا کنی. من توی پاریس مدت کوتاهی چندتا کلاس بازیگری رفته بودم. همانجا علاقه من به بازیگری شروع شد.
یک سال و خرده ای قبل از «کیمیا» شروع کرده بودم و می رفتم کلاس بازیگری آزیتا حاجیان. چون خانم حاجیان توی سریال «کیمیا» بازی کرده بود، خبر داشت که آنها دنبال یک بازیگر برای نقش دختر خارجی می گردند. بعد به من پیشنهاد داد. من هم تست دادم و قبول شدم.
برای دیالوگ حفظ کردن چه کار می کردی؟ چون حتما آن موقع فارسی ات خوب نبوده. برایت می نوشتند یا همان موقع تکرار می کردند تا حفظ شوی؟ نه، من قبل از اینکه بروم سر صحنه سعی می کردم خیلی آماده بشوم که زیاد اذیت نشویم. فیلمنامه را فینگلیش می نوشتم. بعد از روی آن فینگلیش ها مدام می خواندم و تکرار می کردم تا حفظ شوم. مدام فکر می کردم که هر جمله را چطور بهتر است که بگویم. مدل های مختلفی اتود می زدم تا مشکلی نباشد.
رابطه ات با بازیگرهای سریال چطور بود؟ – خیلی خوب بود. همه به من کمک می کردند ولی از همه بیشتر کارگردان کمکم کرد که بتوانم بازی کنم و با صبر من را هدایت می کرد.
در قسمت هایی که خارج از ایران گرفته شد، روی سرت کلاه گیس گذاشته بودی. برای این بود که کارگردان دلش می خواست موهای رها بلند باشد یا دلیل دیگری داشت. انتخاب تهیه کننده و کارگردان بود و من هم قبول کردم.
خودت از این کلاه گیس رضایت داشتی؟چون نسبت به گریم ات یک مقدار انتقاد شده بود. دوست داشتم از یک کلاه گیس حرفه ای تر استفاده می شد که مردم کمتر به کیفیت کلاه گیس اعتراض کنند.
الان که نقشت را توی سریال می بینی چه احساسی داری؟خوشحالی از اینکه توانستی بازی کنی؟ خیلی راضی ام مخصوصا چون مردم راضی هستند.
فکر می کردی مردم اینقدر از بازی ات استقبال کنند؟من نمی دانستم چه چیزی انتظارم را می کشد. نمی دانستم بعد از پخش چه اتفاقی قرار است بیفتد ولی در اینستاگرام کامنت های خیلی مثبت گرفتم.
از این به بعد می خواهی چه کار کنی؟ همچنان دوست داری بازیگر بمانی و در ایران فیلم و سریال بازی کنی؟ بستگی دارد. اگر پیشنهاد خوبی باشد و به من بخورد، آره، خیلی خوشحال می شوم که دوباره این تجربه را انجام دهم. البته اگر مردم هم دل شان بخواهد دوباره من را در یک فیلم ببینند.
خانم هاردی نظرتان درباره ایران چیست؟مردم ایران را عاشقانه دوست دارم. بالاخره هر چه باشد، ایران و فرانسه هردو وطن من هستند.
فرانسه یکی از کشورهای پیشرو در سینماست و کلی چهره تحویل سینمای جهان داده. بازیگر محبوب فرانسویتان کیست؟
فرانسه بازیگر خوب و محبوب زیاد دارد. اما اگر بخواهم الان به عنوان نمونه از کسی اسم ببرم، به ماریون کوتیار و برنیس بژو اشاره میکنم.
گلوریا هاردی ، همسر ساعد سهیلی، بازیگر جوان سینماست؛ بازیگری که در چهار سال اخیر، نقش های مهمی در فیلم های «گشت ارشاد»، «کلاشینکف»، «چند متر مکعب عشق»، «او خوب سنگ می زند»، «رخ دیوانه» و … بازی کرده. هاردی خیلی خوب فارسی حرف می زند و هیچ سوالی نیست که پاسخی برایش نداشته باشد.گلوریا هاردی
مصاحبه ای جالب با گلوریا هاردی
چطور به ایران آمدمید من متولد بوردوی فرانسه هستم و مادری ایرانی و پدری فرانسوی دارم که در پاریس و سوئیس بزرگ شدهام.
قبل از اینکه در سریال کیمیا بازی کنم به ایران آمده بودم که دلیل آن به خاطرازدواج با ساعد سهیلی بود. من با ساعد سهیلی وقتی به خاطر جشنواره فیلم به پاریس فرانسه آمده بود، آشنا شدم و بعد عاشق شدیم و ازدواج کردیم. ما نمیخواستیم شلوغ کرده و خبر ازدواج مان را پخش کنیم. فکر هم نمیکردیم این خبر برای مردم خیلی مهم باشد اما بعد از پخش سریال، ازدواج من و ساعد سهیلی برای مردم مهم شد و دوست داشتند ما را با هم ببینند. ما هم عکس دو نفره مان را رسانهای کردیم که عکسمان ما را بهعنوان زوج معرفی کرد.
آشنایی با ایران و سنت های ایرانی از وقتی ازدواج کردم با سنتهای ایرانی و هفتسین و عید آشنا شدهام. قبلتر مادرم چندان چیزی درباره عید و نوروز به من نگفته بود؛ البته مادرم سالهاست که در فرانسه زندگی میکند.
من شاگرد خانم حاجیان بودم و ایشان در سریال نقش مهمی داشتند و میدانستند که دنبال بازیگری با مشخصات من میگردند؛ یعنی کسی که خارجی باشد و بتواند فارسی حرف بزند که از این نظر «رها» خیلی به من نزدیک بود.
ساعد برای اینکه به سریال راه پیدا کنم هیچوقت از اعتبار خودش استفاده نکرد و هیچ دخالتی نداشت. او همزمان با فیلمبرداری کار ما، خودش هم در حال بازی در فیلم «مالاریا» به کارگردانی پرویز شهبازی بود اما همیشه به من کمک میکرد و همراهم بود. سر خیلی از صحنهها به او زنگ میزدم تا با هم مشورت کنیم و بتوانم بهتر نقشم را بازی کنم. از بازی در سریال کیمیا خیلی راضی هستم چون ایرانیها در اینستاگرام خیلی به من انرژی مثبت میدهند و همراه من هستند که این اتفاق فراتر از انتظار من بود.
مسلط به پنج زبان قبل از اینکه ازدواج کنم اصلا فارسی بلد نبودم چون هیچ وقت در خانه فارسی صحبت نمیکردیم. علاقه زیادی به یادگیری زبانهای مختلف دارم. به آلمانی، انگلیسی، ایتالیایی، فرانسوی و فارسی صحبت میکنم و به یاد گرفتن زبانهای دیگر همچنان علاقه دارم. به همین خاطر قبل از اینکه به ایران بیایم هیچ تصوری از ایران نداشتم و هیچوقت درباره ایران کنجکاو نبودم.
الان به نسبت قسمتهای سریال «کیمیا» بهتر فارسی صحبت میکنم.
خواندن دیالوگهای فارسی برایم سخت بود؛ بنابراین آنها را فینگلیش می نوشتم و می خواندم و مدام با خودم تکرار میکردم. سعی داشتم طوری کلماتم را ادا کنم که بهاصطلاح آنها را برای خودم کنم. بهخاطر سپردن کلمات جدید بسیار سخت بود و برای اینکه کاملا متوجه مفهوم کلمه یا جملهای شوم که قرار است به فارسی بگویم و همینطور برای اینکه کلمات و جملات به حافظهام سپرده شود و بهتر به زبان بیاید، به زمان نیاز داشتم.
هنر و تجربه در مدرسه عالی خصوصی در پاریس موسیقی، هنر و سینما می خواندم. قبل از بازی در کیمیا هم تجربههایی در بازیگری داشتم اما نه به صورت حرفهای؛ تنها میتوان نام تجربه و کار با دوربین را روی آن گذاشت. درواقع بیشتر وقتم را روی موسیقی گذاشتم و در فرانسه خواننده بودم. بعد از سریال کیمیا، صحبتی برای بازی در فیلمی سینمایی داشتم اما هنوز جدی نشده است.
ایران هم خانه من است از اینکه در ایران زندگی می کنم راضی هستم و ایران را دوست دارم. هم ایران خانه من است و هم فرانسه؛ هر دو وطن من هستند. اگر روزی تیم ملی ایران و تیم ملی فرانسه بازی کنند، من دوست دارم بازی مساوی شود. اگر در ایران بازی را تماشا کنم، طرفدار فرانسه میشوم و اگر در فرانسه بازی را ببینم، طرفدار ایران خواهم بود. مخصوصا بعد از پخش سریال کیمیا وقتی میبینم مردم دوستم دارند و با من عکس میگیرند واقعا من هم از خوشحالی آنها حس خوبی پیدا میکنم.
هفت سین و ماهی ها من سنت های ایرانی و هفت سین را خیلی دوست دارم اما وقتی برای عکاسی رفته بودم از عکاس خواستم ماهیها در عکس نباشند چون خیلیها این ماهیها را می خرند و سر سفره هفتسین میگذارند اما بعدا آزادشان نمیکنند و آنها را در آب نمیاندازند تا زندگی کنند که بعد از مدتی در تنگها به خاطر نبود غذا میمیرند.
سنتهای خیلی خوبی مثل عیدی گرفتن و عیدی دادن در ایران هست که واقعا جالب و زیباست. من اولین عیدی را در ایران، از پدر همسرم گرفتم و برایم خیلی قشنگ بود. مسئله جالبی که نسبت به سال نوی میلادی وجود دارد این است که اینجا مردم خانهتکانی کرده و همهچیز را تمیز میکنند. من در ایران نوع تازهای از به استقبال سال نو رفتن را دیدم که واقعا برایم جالب بود.