زندگینامه بهاره افشاری و عکس های جدید وی
-------------------------------
- نام:بهاره
- نام خانوادگی:افشاری
- تولد: 4 تیر1363
- محل تولد:شاهرود
بهاره افشاری متولد 4 تیر 1363 در شاهرود و طراح لباس و بازیگر است.
بهاره افشاری یک برادر دارد. او دارای دیپلم بازیگری است و فارغ التحصیل رشته نقاشی می باشد. پیش از هنرپیشه شدن کار مونتاژ و نقاشی انجام می داد.
بهاره افشاری در کنار مادرش
بهاره افشاری فعالیت هنری اش را سال ها پیش با یک سریال آغاز کرد. اما به دلیل تجربه ی بد در آن کار دوست ندارد از آن کار در کارنامه هنری خود نام ببرد و تصمیم گرفت تا برای همیشه از دنیای بازیگری کنار برود.
اما کیانوش عیاری توانست بعد از گذشت چندسال این بازیگر جوان را راضی به همکاری کند تا در جدیدترین ساخته اش که سرگذشت دکترمحمد قریب است به ایفای نقش بپردازد.
افشاری در این کار در دو نقش بازی می کند و پس از آن یک پیشنهاد ناب و جدید سومین کار هنری او رارقم زد. نقش فرشته برای او به قدری خاص بودکه برای لوث شدنش حاضر نیست هر نقش دیگری را بپذیرد.
هاره افشاری با فیلم ناف به کارگردانیمحمد شیروانی در سال 1381 وارد عرصه سینما شد. او پس از آن در فیلمهای صد سال به این سالها و تسویه حساب به ایفای نقش پرداخت.
او در سال 1392 در فیلم معراجی ها به ایفای نقش پرداخت. معراجی ها فیلمی به کارگردانی مسعود ده نمکی و محصول سال 1392 است.
بهاره افشاری در سال 1393 در سریال آخرین بازی ه کارگردانی حسین سهیلی بازی کرده است.
داستان سریال درباره پسری به اسم قباد است که مانی نوریآن را بازی میکند. قباد آخرین بازی در عالم رویا و توهمات خودش سیر می کند و دوست دارد به سرعت ستاره ای مطرح بشود و ره صد ساله را یک شبه طی کند.
فیلم شناسی بهاره افشاری
سینما
- معراجی ها (1392)
- سه درجه تب (1389)
- دردسر بزرگ (1389)
- پایان نامه (فیلم) (1389)
- ازدواج در وقت اضافه (1388)
- خیابان بیست و چهارم (1387)
- زندگی شیرین (1387)
- کلبه (فیلم) (1387)
- تسویه حساب (1386)
- صد سال به این سال ها (1386)
- ناف (فیلم) (1381)
سریال
- آخرین بازی 1393
- معراجی ها 1393
- روزگار قریب
- او یک فرشته بود
- فاصله ها 1389
- دست بالای دست
- مرد نقره ای
بهاره افشاری در نقشهای متفاوت
سریال آخرین بازی
تسویه حساب
فاصله ها
عکسهای بهاره افشاری
بهاره افشاری
ازدواج و همسرش
بهاره افشاری تا کنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.چندی پیش بود که ناگهان خبری مبنی بر ازدواج او با بنیامین بهادری منتشر گردید که همانجا توسط هر دو طرف تکذیب گردید.
بهاره افشاری میگوید در 35 سالگی ازدواج خواهد کرد. برای زندگیاش برنامه دارد. در 20 سالگی میدانست که پروسهای را باید طی کند که در ۳۰-۳۲ سالگی باید خانهدار باشم. که الان شدهام. این ربطی به بازیگری ندارد و هر شغلی که داشت باید این کار را میکرد. او میگوید در میانه ۳۰ تا ۳۵ سالگی سیمرغ میگیرد. ( دید در شب)
ماجرای ازدواج او با خواننده مشهور
خسته ام بیشتر از اینکه عصبانى باشم …شاید نباید همیشه سکوت کرد شاید باید ویران کرد تا هرگز جرات نزدیک شدن به تو رو نداشته باشند تا شاید انقدر محدود زندگى نکنم تا شاید اجازه بدهند خانواده ام ساعات. تلخى رو تجربه نکنند شاید دوستانم باورشان را از دست ندهند شاید روزهاى زیادى با استرس و حال و اخبار پرتغالى از خواب بیدار نشوم شاید و یا ای کاش جور دیگرى بودم براى اولین و آخرین بار حرف میزنم تمام اتفاقات این یک ماه عجیب و تمامى این ده سال را تکذیب میکنم تا شاید خودم آرام شوم از ازدواج هاى شش ماه یک بارم تا ممنوع الکارى در شرایطى که فقط روزى 6 ساعت بیدارم و مابقى درگیر فیلمبرداریم تا ورودم به سینما از طرف و حواشى دیگرم فقط آقایون خبرگزارى ها که اکثرا هم معتبر ترینید….
با کدام دین و ایمان و باورتان به زندگى من حمله ور شده اید؟؟؟؟یک لحظه چشم بر هم بگذارید و فکر کنید به مادرتان ،خواهرتان ،همسرتان و ناموستان چون من هم دختر کسى ،خواهر برادرم و ناموس کسى هستم بعد از قانون که تک به تک شما رو زیارت خواهم کرد واگذارتان میکنم به حق و خدایم .”
وی در گفتگو خود در برنامه دورهمی از خصوصیات اخلاقی خود گفت: من بسیار رک هستم و تا کنون پشت سر کسی صحبت نکردم. تا جایی که بتوانم دروغ نمی گویم، همچنین برای مردم خوش اخلاقم اما در خانواده معتقدند که من بداخلاق هستم. مادرم میگوید کسی که با تو ازدواج کند، به او چک سفید امضا میدهم.
دوران ممنوع الکاری
وی در گفتگو با رضا رشیدپور در برنامه دید در شب گفت از 90 تا 93 ممنوعالکار بودهام. بهاره افشاری میگوید دلیل آن را به من نگفتهاند اما خودم میدانم چرا. لبخند میزند و میگوید نمیتوانم بگویم چرا و توضیح میدهد با «دولتِ حال» مشکلی ندارم.
بهاره افشاری و مادرش
گفت و گو با بهاره افشاری
در خانواده مذهبی بزرگ شدم
من در یک خانواده بسیار مذهبی بزرگ شدم. بیشتر خاطرات من و دوره بچگی من در محرمها و تکیهها بوده ولی هیچ وقت هیچ جا نگفتم. تمام این سالها آدم معتقدی بزرگ شدهام نه مذهبی یا هرچیز دیگری که اسمش هست. بیشتر معتقد بزرگ شدم و به اسلام واقعی اعتقاد دارم که تسلیم شدهام.
هر روز صبح که از خانهام بیرون میآیم عادت دارم که بسمالله میگویم و باورم بر این است که بسپرم خودم رو به چیزی که مافوق من است و بالای سر من است و همه این سالها مواظب من بوده است. به این خانه که میخواستم بیایم به برادرم گفتم که جای این که هر روز یه چیزی را بخوانم در دلم و یک روزهایی حتما یادم میرود، وقتی میخواهم بروم بیرون این را ببینم و بخوانم. و الان دیواری به اندازه دیواری که الان پشت سر شماست آیههای قرآن است در خانهی من.
چرا طراحی لباس؟
من قبل از آنکه بازیگر شوم ، طراحی لباس انجام میدادم. اواخر سال 83 ، درست سه ماه قبل از آنکه بازیگر شوم ،شدم جوان ترین طراح لباس ایران شدم. حتی درآن زمان مجله چلچراغ عکس مرا در مجله چاپ کردند و نوشتند که او جوان ترین طراح لباسی است که دارد در ایران کار میکند. سه چهار ماه بعد بازیگر شدم.
بازیگر شدن شما که ربطی به آن گزارش چلچراغ نداشت؟ نه. اتفاقا بعد از آن که بازیگری را شروع کردم، چلچراغ با من مصاحبه کرد و نوشت این همان کسی است که چهار ماه قبل گزارش طراحی لباسش را نوشته بودیم. من تئاتر خوانده بودم و بازیگر شدن من یک روال دیگر داشت.خانم پوران درخشنده هم یکی از مشتریان ما بود که برای ایشان طراحی میکردم و اولین کسی هم که به من پیشنهاد بازی داد، خانم درخشنده بود که برای رویای خیس با من قرارداد بست.البته من بعدا سر سریال « او یک فرشته بود» رفتم.
پس شما قبل از بازیگر شدن مزون هم داشتید؟
بله.خیلی از چهره های سینمایی و ستارههای آن سینما و تلویزیون مشتری های من بودند . یک شوی خیلی بزرگ در آـاس ـ پ گذاشتم و بعد از آن یک مزون خیلی کوچولوی چهل متری راه انداختم و آنجا کار میکردم. در آن شوی آ ـ اس ـ پ خیلی از بازیگرانو هنرمندانآمده بودند.
چطور شده بود که آنها به مزون آمده بودند؟
آن موقع شریکی داشتم که طراح صحنه و لباس بود. ایشان آن موقع کار کیف های چرمی انجام میداد. بازیگرانی که آمدند دوستان ایشان بودند که با تلفن ایشان آمدند. جالب است که بعداز بازیگر شدن خود من تعداد بازیگرانی که با من کار میکنند،یک سوم شده است.
آن موقع برای آموزش طراحی لباس در کلاس هم شرکت کرده بودید؟
نه.من دانشجوی نقاشی بودم و اصولا از بچگی رنگشناسی را دوست داشتم و خیلی روی رنگ و مسائل مربوط به آن فکر و کار میکردم. الان هم اگر به طراحیهای من نگاه کنید میبینید که برای من مسئله رنگ مهمتر از خود طراحی است. همان موقع و بعد از آن پیش یکی دو نفر از طراحان هم دوره دیدم.
در سال هشتاد و سه، دوست من که طراح لباس بود کار مرا دید که داشتم برای خودم طرح میزدم. گفت: چرا طراحی لباس نمیکنی؟ گفتم: میخواهم شروع کنم. گفت:سرمایه داری؟ گفتم: بله.مقداری دارم. گفت:پس ما با هم شریک میشویم.آنجا با هم شراکت کردیم و آن شو برگزار شد.
بعد از اینکه به صورت حرفه ای بازیگر شدید،طراحی لباس را رها کرده بودید؟
موقعی که بازیگر شدم،دو سال ونیم مزونم را تعطیل کردم و این از لحاظ مالی خیلی به من لطمه زد چون من ازآنجا خیلی درآمد خوبی داشتم.این تعطیلی به خاطر حجم کاری و اتفاقاتی بود که در زندگی شخصی من افتاد.
بعد از آن دو سال و نیم تعطیلی،دوباره یک شو گذاشتم اما آن ماجرا فقط یک شو بود و دفترم را راه نیانداختم وبعد دوباره وارد یک دوره دو سال و نیم پر کاری در بازیگری شدم و بنابراین نمیشد کار مزون را داشته باشیم، چون کسی را نداشتم که به اندازه خودم به او اعتماد داشته باشم و همه کارها را به او بسپارم.
حالا دو ماه است که دوباره این کار را شروع کردم. دوستانی دارم که میتوانم به آنها اعتماد کنم.اول تابستان یک شو گذاشتم و مزونم را هم راه انداختم.تصمیم دارم اول هر فصل به صورت مداوم شو بگذارم و در دفتر سفارش قبول کنم.
این دفتر که راه انداختید، فقط دفتر طراحی لباس است؟
نه.اینجا دفتر گرافیک ، معماری و طراحی صنعتی است. چیزی که در ایران وجود ندارد،استودیو دیزاین است. استودیو دیزاین جایی است که تو میتوانی همه چیز مربوط به طراحی،از معماری تا طراحی داخلی و بخش های دیگر را در آن پیدا کنی. در این دفتر، بخش طراحی لباس را من مدیریت میکنم.
گفتید که حدود هشت سال پیش که هنوز بازیگر نشده بودید هم طراحی لباس میکردید.حالا که دوباره شروع کردهاید،فکر میکنید چقدر تغییر کردهاید؟
آن موقع بیشتر وقتها خیلی ضرر میکردم چون مثلا ممکن بود قیمت تمام شده یک مانتو، با آنچه که میفروشم چندان تفاوتی نداشته باشد.الان میدانم که از پروسه طراحی تا تهیه پارچه تا تولید، چگونه کار کنم که ضرر ندهم. این موضوع محصول تجربه است و هر چه جلوتر میروی آشناتر میشوی و طبیعی است که من هم بعد از حدود هشت سال تجربیات خوبی به دست آوردهام.
* آیا مباحث علمی تولید برند را هم پیگیری میکنید؟
در این زمینه کتابهای خوبی خواندهام و سعی میکنم در کارم لحاظ کنم. ضمن آن،برادرم بابک سالهاست که دارد کار میکند و او این پروسه را بلد است و میداند چه کاری انجام بدهد. این را هم بگویم که این سیستم معرفی کارم، معرفی برند، لباسها و ارائه آن ؛ اولین بار است که در کشور اتفاق میافتد. چیزی که الان در همه جا وجود دارد،یک مزون است که شما به داخل آن میروید و لباس را انتخاب میکنید.اما شرکت «استعاره سیال» فقط یک مزون نیست.
اما به هر حال شرکتهای معروفی در لباس و طراحی آن هستند که همه کارهای طراحی و تولید لباس را انجام میدهند.
بله اما آنها company هستند وکارشان گستردهتر است.اما من شخصی و برای آدمهای خاص کار میکنم.البته ممکن است که چند سال بعد بخواهم این شرکت را تبدیل به کمپانی کنم،اما فعلا این گونه نیست. البته از همین الان برای سازمانها و کارخانههایی که نیاز به لباس های متحدالشکل دارند،طراحی و تولید انبوه هم انجام میدهم.
به نظر شما طراحی لباس یک امر ذاتی،علمی،هنری یا شهودی است؟
سلیقه در طراحی لباس یک موضوع ذاتی است. یعنی، اینکه شما دیور را دوست داشته باشید و ورساچی را دوست نداشته باشید یک موضوع سلیقهای است و به نظر من موضوع سلیقه در طراحی لباس ، خیلی مهمتر از علم است. با این حال این کار یک علم است.
اینکه چه رنگ و چه فرم لباسی به چه کسی میآید و چه نوع پارچه و چه جنسی باید مورد استفاده قرار بگیرد، همه علمی دقیق است. خودم برای آنکه این علم را یاد بگیرم خیلی مطالعه و تلاش کردم و سالهاست که با آن درگیر هستم. ضمن آنکه کار تجربی هم زیاد کردهام.
آیا شما فقط برای خانم ها لباس طراحی میکنید؟
بیشتر برای خانم ها طراحی میکنیم اما به صورت محدود، برای آقایان هم طراحی خواهیم کرد.
اینکه چه لباسی به چه کسی میآید را چگونه تشحیص میدهید؟
بهاره افشاری: ببینید، وقتی میگویم ذاتی است، راجع به خودم، واقعا به آن رسیدهام. من الان میدانم به شما رنگ سبز کمی روشنتر از یشمی میآید،ولی نمیتوانم توضیح بدهم که چرا آن رنگ به شما میآید و توضیح دادنی نیست. شناخت کلی و شناخت بصری که از آدمها دارم و پیدا میکنم، به من میگوید که آن رنگ به شما میآید اما برای آن دلیل علمی خاصی ندارم. فقط شما وقتی آن رنگ لباس را می پوشید، حس میکنید که به شما میآید و این حس ما، حس مشترک بودهاست.
یا مثلا نگاه میکنم و با توجه به جمیع جهت تشخیص میدهم به فلان خانم مانتوی برشدار نمیآید و او باید مانتوی فریسایز بپوشد.اما این را نمیتوانم با دلایل علمی بیان کنم.
بخش حس و کار حسی در این موضوع خیلی مهم و موثر است. وقتی از کسی سفارش میگیرم،اول با او صحبت میکنم و این صحبت بیشتر یک تجزیه و تحلیل روانشناسی هم هست. اینکه او چه رنگی را دوست دارد و شغلش چیست خیلی مهم است.اگ کسی که بازیگر باشد با کسی که پزشک است فرق دارد. من به یک پزشک یک سری لباسها را اصلا توصیه نمیکنم چون ممکن است مطابق با شان اجتماعیاش نباشد.
پس این خیلی فرق دارد با اینکه شما یک برند را تولید کنید و در دید عموم بگذارید تا آنها خودشان تشخیص بدهند که چه لباسی را باید بپوشند. اینجا خودتان باید همیشه هنگام انتخاب یا طراحی حضور داشته باشید.
بله.من همه طراحیهای لباسهایم را خودم انجام میدهم . ممکن است بدهم یک نفر آن طرح را که در نظر گرفتهام پیاده کند اما طرح کلی را همیشه خودم میدهم.
می دانید بازیگری شغلی است که شما در کل طول سال درگیر آن نیستید. ممکن است شما شش ماه از سال را بیکار باشید.ضمن آن الان من ب یک سری از دوستان همکاری میکنم که کارشان را دوست دارم و میتوانم به آن ها اعتماد کنم. بنابراین خودم طراحیها را انجام میدهم و بعد به کار نظارت میکنم.فکر میکنم میتوانم هر دو کار را با هم انجام دهم.
آیا ممکن است آنقدر سرتان شلوغ شود که بازیگری را رها کنید؟
نه.همین الان سرم شلوغ است ولی کارم را هم انجام میدهم.من هم بازیگری و هم طراحی لباس را دوست دارم و قطعا انجام همزمان آنها منافاتی با هم ندارد. شما میبینید در آن طرف آبها ، خانم لوپز هم خوانندگی میکند و هم بازیگری و هم یک برند معروف را هدایت میکند. کارهای ما که هیچ وقت آنقدر نخواهد شد. به نظرم همه اینها کاملا قابل هماهنگی است و مشکلی به وجود نخواهد آمد.
نکتهای مانده که بخواهید آن را عنوان کنید؟
بله.مسئلهای که در ایران وجود دارد، مسئله کپیرایت است. ببینید،من الان دفترم را ثبت کردم و طرحهای ما هم در کاتالوگهایی که میدهیم و سایت ما هست اما چیزی که اذیتمان میکند این است، که در اینجا کپیرایت وجود نداد و ممکن است ایدههای شما را بگیرند و طرحهایی بر اساس آن بدهند و به تولید انبوه برسانند. سه سال قبل با من این کار انجام شد.
آن موقع یک سری مانتو آمد بیرون که خط کج داشت که روی آن مونجوقدوزی شده بود و خیلی گل کرد و بعد با قیمت خیلی ارزان، مثلا پنج هزارتومان بازار را پر کرد.آن طرح،یکی از طرحهای من در سال هشتادوسه بود.