نظر بهنام بانی درمورد مال و ثروت و سلامتی

20:36 - 2020/12/21
بهنام بانی درمورد مال و ثروت و سلامتی داستانکی کوتاه در شبکه ی مجازی خودش منتشر کرد
بهنام بانی

از بزرگی پرسیدند شگفت انگیز ترین رفتار انسان چیست؟

پاسخ داد : از كودكى خسته مى شود ،براى بزرگ شدن عجله مى كند و سپس دلتنگ دوران كودكى خود مى شود .

ابتدا براى كسب مال و ثروت از سلامتى خود مایه مى گذارد سپس براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج مى كند. طورى زندگى مى كند كه انگار هرگز نخواهد مرد ، و بعد طورى مى میرد كه انگار هرگز زندگى نكرده است .

آنقدر به آینده فكر مى كند كه متوجه از دست رفتن امروز خود نیست ، در حالى كه زندگى گذشته یا آینده نیست، زندگى همین حالاست

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

A post shared by BehnamBani (@behnambani)

بیوگرافی کامل بهنام بانی به همراه تصاویر و مصاحبه

یکی از خوانندگان محبوب کشورمان ،بهنام بانی، خواننده جوان و خوش صدایی است که شروع فعالیتش از شهر شاهرود بود . بهنام بانی از خواننده های خوش صدایی است که به تازگی وارد عرصه موسیقی مجاز شده و با آهنگ هایش بر سر زبان ها افتاده است. حرفهای جالببهنام بانی، در مورد زندگی و کارش را در ایران ناز بخوانید.

بهنام بانی در ۱۱ مهرماه ۱۳۶۶ در شهر دامغان به دنیا آمد. او یک خواهر بزرگتر از خود دارد و فارغ التحصیل رشته‌ی مهندسی عمران از دانشگاه شاهرود است. مشوق اصلی او برای خواننده شدن پدرش بود. بهنام بانی در سن ۱۹ سالگی که با دوران دانشجویی وی هم‌زمان بود با گروه روژان آشنا شد و بصورت حرفه‌ای فعالیت خود را آغاز کرد.

بهنام بانی در ۱۱ مهرماه ۱۳۶۶ در شهر دامغان، از توابع استان سمنان در خانواده‌ای ۴ نفره به دنیا آمد

و یک خواهر بزرگ‌تر از خود دارد و اختلاف سن او با مادرش فقط ۱۹ سال است. او پس از پایان تحصیلات دوران متوسطه در سال ۱۳۸۴ به دانشگاه شاهرود رفت و در رشته‌ی مهندسی عمران مشغول به تحصیل شد و از همان دوران درزمینهٔ ی موسیقی فعالیت می‌کرد اما صدایش شنیده نشد. حمیدرضا حامی، ناصر عبداللهی و محمد اصفهانی خوانندگان موردعلاقه بهنام بانی می‌باشند.

شروع فعالیت بهنام بانی

وی در سن ۸ سالگی قاری قرآن بود و در صف مدرسه قرآن قرائت می‌کرد و از همان دوران کودکی آرزوی خوانندگی و کنسرت را در سر داشت. او علت گرایش به موسیقی را پدر خود می‌داند

زیرا پدرش نوازنده‌ی آکاردئون بود و زیر نظر پدر در سن ۱۰ سالگی تمرینات موسیقی را شروع کرد و در دوران نوجوانی به‌صورت حرفه‌ای نزد استادان موسیقی مانند محمد نوری آموزش خود را سپری کرد.

بهنام بانی در ادامه از سن ۱۹ سالگی که با دوران دانشجویی وی هم‌زمان بود با گروه روژان آشنا شد و با آن‌ها همکاری کرد که یکی از سرشناس‌ترین اعضای این گروه مهدی یغمایی بود.

شهرت

او در مرداد ۱۳۹۵ با انتشار قطعه «علاقه خاص» با آهنگسازی «حامد برادران» به شهرت رسید اما قطعه «آهنگ من یه دیونم» بیشتر مورد استقبال مردم قرار گرفت و با انتشار قطعه «عاشقم کرده» جایگاه خود را در موسیقی تثبیت کرد.

ازدواج و همسر

بهنام بانی تاکنون ازدواج‌نکرده است و مجرد می‌باشد و طبق گفته‌ی خودش فعلا تصمیمی برای انجام این کار ندارد.او رابطه‌ای صمیمی با مادرش دارد.

کنسرت‌ ها

بهنام بانی در اولین کنسرت خود یک رکورد جدید در مارکت موسیقی ایران به ثبت رساند و با اعلام سایت موسیقی ما،تمامی ۴۱۰۰ بلیط اولین کنسرت وی که در سالن همایش میلاد تهران برگزار شد در عرض کمتر از ۱۵ دقیقه به فروش رسید.

بهنام بانی پس از اجرای کنسرت در شهر تهران، به ترتیب در شهرهای جزیره کیش، متل قو، چالوس،رشت و شهر ساری کنسرت برگزار کرد که در همه‌ی این کنسرت‌ها آهنگ‌های علاقه خاص، من یه دیوونم، چی بگم، عاشقم کرده، همه دنیام، بَسَمه، اخماتو وا کن، چه بخوای چه نخوای و چند ترک جدید دیگر به رهبری حامد برادران اجرا شد.

علایق و خصوصیات وی

بهنام بانی به بازیگری علاقه‌ی زیادی دارد و اصلاً آشپزی‌اش خوب نیست و درواقع باید گفت افتضاح است.

او از انتقاد سازنده استقبال می‌کند و از بین آهنگ‌هایش قطعه‌ی «من یه دیوونم» را دوست دارد. او می‌گوید یکی از تصمیماتی که در آینده دارد این است که ماندگار شود و در این رابطه می‌گوید:

هر وقت مغرور نشوید، هر وقت فکر نکنید که شما بهترین هستید می‌توانید ماندگار شوید. هر وقت فکر کنید بهترین هستید، شک ندارم که احتمال افتادن شما هست چون هیچ‌وقت هیچ‌کسی در موزیک بهترین نیست.

ما اصلاً بتهوونی داشته‌ایم که ناشنوا و بهترین بوده است، اثراتی ساخته است که شما اصلاً نمی‌توانید تصور کنید. موزیک انتها ندارد و شما هرچقدر هم که خوب باشید، بهترین نیستید. باید برایش تلاش کنید.

هدف من ماندگار شدن است واصلی‌ترین آن محبوب بودن است، چون معروف شدن کار آسانی است.هر کس مخصوصاً الآن با صفحات مجازی می‌تواند به هر نحوی معروف شود اما این‌که شما محبوب باشی و این محبوبیت باقی بماند و مردم شمارا دوست داشته باشند، کارهایت شنیده و کارهایت ماندگار شود و این‌چنین نباشد که تاریخ انقضا داشته باشد، چیز دیگری است.

الآن مثلاً شما با یک کار خیلی ارتباط برقرار می‌کنید، یک ماه آن را گوش می‌دهید، بعد از یک ماه دلتان را می‌زند و ترک‌های بعدی که می‌آیند دیگر آن را گوش نمی‌دهید. این اصلاً خوب نیست ولی این‌که شما یک موزیک را بعد از پنج سال هم گوش می‌دهید و لذت می‌برید. این به نظر من یک اتفاق خیلی خوب است.

بانی در همان ابتدا درباره تغییرات ظاهری خود گفت:

حدود ۲۰کیلوگرم در مدت ۳ ماه وزن کم کردم. مدیری هم در این بخش به شوخی گفت:

بهنام پرش های معروف و خاصی در کنسرت هایش دارد؛از آنجا که دکور برنامه ما توان چنین اتفاقاتی را ندارد، من از او خواهش کردم وزن کم کند و به برنامه ما بیاید (خنده).

این خواننده درباره عاشق شدنش گفت: عاشق شدن را نمی دانم اما جوان تر که بودم، یکی را دوست داشتم.

مدیری در این بخش گفت: من فکر کنم سبیل گذاشتی طرف گذاشت و رفت. بالاخره خانواده ات ممکن است که با این شکل و ظاهر کنار بیایند و نتوانند ترکت کنند اما آن بنده خدا که مجبور نبود (خنده).

بانی در ادامه درباره ماجرای سبیل گذاشتنش گفت:

حدود سه سال قبل به پیشنهاد یکی از دوستانم سبیل گذاشتم. خانواده ام خیلی موافق نبودند اما خودم به نظرم خیلی روی صورتم نشسته و بهم می آید. البته که شاید سنم را هم بیشتر نشان بدهد؛ من الان ۳۰ سال دارم اما خیلی ها بهم می گویند بیشتر بهت می آید.

وی در ادامه درباره حضور در جلسات تدریس استاد محمد نوری گفت:

خیلی کم و به مدت چهار جلسه، در خدمت ایشان بودم اما در همین مدت کم هم خیلی از او یاد گرفتم. استاد نوری روی فن بیان و ادای صحیح کلمات در خوانندگی تاکید داشتند.

وی درباره علایق خود به دیگر هنرها گفت: بازیگری را خیلی دوست دارم. این اواخر هم پیشنهادهایی را داشتم اما متاسفانه خیلی درگیر کار موسیقی و کنسرت هایم هستم. اگر فرصتی پیش بیاید حتما بازی می کنم.

موسیقی برایم مهم است و همه هدفم ماندگار شدن است؛ همه تلاشم را می کنم تا موسیقی تولید کنم که مخاطب را راضی نگه دارد؛ ماندگار شود و حال مردم را خوب کند.

وی در ادامه درباره دغدغه این روزهایش گفت:

دغدغه این روزهایم مواجهه با شایعات است. اصلا نمی دانم از کجا آب می خورد. یکی از اصلی ترین ها و البته خنده دارترین هایش به نظرم درباره همین برنامه دورهمی و حضورم در آن بود.صبح از خواب بیدار شدم و دیدم همه جا نوشتند «بهنام بانی گفته به برنامه دورهمی نمی‌روم»!

من همین جا همه این شایعات را تکذیب می‌کنم. افتخار می کنم که الان در خدمت شما هستم و از این برنامه با مردم صحبت می‌کنم.

بانی در پایان لباس خودش در یکی از کنسرهای به یادماندنی‌اش را به موزه دورهمی اهدا کرد.

گفت و گو با «بهنام بانی»، ستاره‌ی این روزهای موسیقی پاپ آقای بانی،

چه چیزی باعث شد که وارد عرصه موسیقی شوید؟ آیا به خاطر پدرتان که نوازنده هستند به کار در این زمینه تشویق شدید یا دلایل دیگری داشت؟

– صددرصد به خاطر پدرم که نوازنده بودند گرایش به موسیقی پیدا کردم ولی کلا به موسیقی علاقه داشتم.

از همان دوران کودکی وقتی می خواندم با استقبال روبرو می شد و من هم ترغیب به ادامه این کار شدم و الان هدفم کلا این است که به بالاترین درجه موسیقی برسم. من از ۹-۸ سالگی آواز می خواندم. البته ابتدا با تلاوت قرآن شروع کردم و بعد از ۱۰ سالگی در کنار پدرم می خواندم و پدرم با من تمرین می کردند.

از ۱۶-۱۵ سالگی به صورت حرفه ای نزد اساتید موسیقی چند جلسه کلاس آواز رفتم. از ۱۹ سالگی که دانشجوی شاهرود شدم با یک بند به نام گروه «روژان» آشنا شدم که با آنها همکاری می کردیم.

در ابتدا مهدی یغمایی خواننده آنها بود و پس از این که مهدی از این گروه بیرون آمد، من خواننده این گروه شدم.

هر سال در شاهرود کنسرت می گذاشتیم و با استقبال هم روبرو می شد. از همان سال های اول احساس می کردم تا یک سال دیگر من معروف خواهم شد.

اولین باری که روی استیج رفتید را خاطرتان هست؟

– بله.

چند سال تان بود؟

– ۱۹ سالم بود و در شهر شاهرود این کنسرت برگزار می شد.

گویا شما در رشته مهندسی درس خواندید. چه شد که از رشته عمران به سمت موسیقی حرفه ای کشیده شدید؟

– هم خودم، هم مادرم و هم کلا خانواده ام دوست داشتند به غیر از رشته موسیقی یک رشته دیگر را در دانشگاه بخوانم.

من به خوانندگی علاقه داشتم و می خوانم و آنها علاقه نداشتند که من در رشته موسیقی ادامه بدهم، چون هم خیلی سخت بود و هم این که مهندس بودن را کلا دوست داشتند و خودم هم داشتم. آن زمان مهندس بودن خیلی خوب بود، الان هم خوب است البته… مهندسی عمران را انتخاب کردم و قبول هم شدم چون خودم اصالتا دامغانی هستم و شاهرود هم با دامغان ۶۰ کیلومتر بیشتر فاصله ندارد، برایم آنجا راحت تر بود. یک سری از اقوام ما هم در شاهرود زندگی می کنند.

مردم با چه آهنگی بهنام بانی را شناختند؟ اولین آهنگی که در فضای مجازی از شما هیت شد، چه بود؟

– اولین آهنگی که هیت شد، آهنگ «علاقه خاص» بود ولی آهنگ «من یه دیوونم» مورد اقبال بیشتری قرار گرفت.موزیکی هم که من را خیلی بیشتر با آن شناختند «عاشقم کرده» بود.

معمولا اول آهنگ را می سازید و بعد ترانه می گویند یا…؟ خودتان که ترانه نمی گویید، نه؟

– نه، من ترانه نمی گویم. خانم عاطفه حبیبی که به نظر من یکی از بهترین ترانه سراها هستند برای من ترانه سرایی می کنند که ترانه هایشان خیلی با موزیک های من چفت می شود.

ما اول ملودی را می سازیم، یعنی حامد برادران ملودی را می سازد. حالا یکسری دستکاری می کنیم،درستش می کنیم بعد برای خانم عاطفه حبیبی می فرستیم ایشان روی ملودی شعر می گویند، بعد حامدتنظیم می کند و من می خوانم.

ساز خاصی هم می زنید؟

– بله، پیانو، کیبورد و گیتار ولی به صورت حرفه ای ساز نمی زنم.

خودتان دوست داشتید در فضای پاپ بخوانید؟ هیچ وقت به سمت موسیقی سنتی نرفتید؟

– چرا، در همان زمان که به یکسری کلاس ها می رفتم برای این که یک کم اصولی تر کار کنم، پنج شش جلسه هم نزد یک استاد کلاس سنتی رفتم ولی آنقدر گسترده و وسیع بود که دیدم خیلی با روحیات من سازگار نیست و خودم فضای پاپ را بیشتر ترجیح می دادم.

البته در آن چند جلسه خیلی چیزها یاد گرفتم و الان هم خیلی به من کمک می کند ولی خیلی وسیع بود و احساس کردم در پاپ نسبت به سنتی راحت تر می توانم فعالیت کنم. مدت خیلی محدودی هم نزد مرحوم استاد محمد نوری تمرین کردم. تقریبا چهار جلسه که در همان چهار جلسه هم خیلی چیزها را از ایشان یاد گرفتم.آواز سنتی را هم نزد استاد تولایی کار کردم.

آن زمان که هنوز وارد عرصه خوانندگی نشده بودید، خواننده مورد علاقه تان چه کسی بود؟آیا به خواننده خاصی علاقه داشتید که دل تان بخواهد راه او را دنبال کنید؟

– دو، سه تا خواننده آن زمان بودند که من همیشه کارهای شان را دنبال می کردم؛ زنده یاد ناصر عبداللهی، استاد دکتر محمد اصفهانی و حمید حامی.

اولین بار که اولین آهنگ تان در فضای مجازی شنیده شد چه حسی داشتید و خاطرتان هست کجا ومشغول چه کاری بودید؟

– بله، موزیک «علاقه خاص» موزیکی بود که نسبت به بقیه موزیک هایم اتفاق های خوبی برایش افتاد.

این موزیک خیلی بیشتر شنیده شد و استقبال از طرف دوستان و اقوام هم خیلی شد که معتقد بودند:«این کارت چقدر خوب بود! بالاخره اون آهنگ خفن را خواندی؟! آفرین.» این استقبال باعث شد که انرژی بگیرم تا این که بچه ها گفتند ما در خیابان داریم همه کارهای شما را می شنویم. در خیابان، مرکز خریدهای مختلف، همه جا آهنگ هایت هست.

ولی خودم نمی شنیدم و فکر می کردم الکی می گویند، تا این که خودم در مرکز خرید پالادیوم، با خانواده خودم وارد یک مغازه شدیم خواستیم خرید کنیم دیدم موزیک من پلی است. فروشنده هم من را نمی شناخت.

آمدیم داخل و بعد از این که خرید کردم گفتم نمی خواهید به ما تخفیف بدهید؟! گفت برای چه؟ گفتم موزیک ما را دارید گوش می دهید.بعد گفت چقدر خوب است و ما خیلی این کار را دوست داریم و هر روز در مغازه گوش می دهیم و …این انرژی را به من داد.

خیلی انرژی خوبی است وقتی تو می دانی کاری که انجام دادی به ثمر نشسته است. یک فیلم، یک نمایشنامه، یک تئاتر و … کلا هر کاری که فرد انجام می دهد اگر مورد استقبال واقع شود برای صاحب آن اثر فوق العاده لذت بخش اسم.

چقدر روند ساختن ملودی و خواندن آن طول می کشد؟

– بستگی به حس دارد. ببینید مثلا یک وقتی هست ما پای یک ملودی می نشینیم آن را بالا پایین می کنیم،هفت هشت ساعت عوض می کنیم. یک وقت ها هم هست که ترجیع بند آن را عوض می کنیم؛یک وقت هایی هست که درهمان بار اول آنقدر شیرین به دل مان می نشیند که آن را می سازیم.

مثلا خاطرم هست که در کار «عاشقم کرده» – اگر اغراق نکنم – در ۱۰ دقیقه حامد ملودی اش را ساخت و بعد برای خانم حبیبی فرستادیم. عاطفه حبیبی هم آنقدر کار را دوست داشت تا شب شعر را به ما داد، بعد من خواندم که خیلی هم خوب در نیامد اما در شب عید هم پخش شد و خدا را شکر مردم هم خیلی این کار را دوست داشتند.

اصلا تصمیم تان برای آینده چیست؟

– تصمیم در وهله اول ماندگار شدن است.

به نظرتان یک خواننده با چه چیزی ماندگار می شود؟

– هر وقت مغرور نشوید، هر وقت فکر نکنید که شما بهترین هستید می توانید ماندگار شوید.هر وقت فکر کنید بهترین هستید، شک ندارم که احتمال افتادن شما هست چون هیچ وقت هیچ کسی درموزیک بهترین نیست. ما اصلا بتهوونی داشته ایم که ناشنوا و بهترین بوده است، اثراتی ساخته است که شما اصلا نمی توانید تصور کنید. موزیک انتها ندارد و شما هر چقدر هم که خوب باشید، بهترین نیستید. باید برایش تلاش کنید.

هدف من ماندگار شدن است و اصلی ترین آن محبوب بودن است، چون معروف شدن کار آسانی است. هر کس مخصوصا الان با صفحات مجازی می تواند به هر نحوی معروف شود اما این که شما محبوب باشی و این محبوبیت باقی بماند و مردم شما را دوست داشته باشند، کارهایت شنیده و کارهایت ماندگار شود واینچنین نباشد که تاریخ انقضا داشته باشد، چیز دیگری است.

الان مثلا شما با یک کار خیلی ارتباط برقرار می کنید، یک ماه آن را گوش می دهید،بعد از یک ماه دل تان را می زند و ترک های بعدی که می آیند دیگر آن را گوش نمی دهید.

این اصلا خوب نیست ولی این که شما یک موزیک را بعد از پنج سال هم گوش می دهید و لذت می برید.، این به نظر من یک اتفاق خیلی خوب است.

چه اتفاقی می افتد که بعضی از موزیک ها آنقدر ماندگار می شوند، که بعد از ۱۰ سال همچنان پلی می شوند؟

– واقعا نمی دانم و این اصلا قانون ندارد. یکهویی یک اتفاقی هست می آید همه جوره به دل مردم مینشیند.

به نظر من اگر خدا بخواهد این اتفاق می افتد، یعنی به پتانسیل کار ربط دارد اما همه چی به قسمت است.

یکهو یک کاری که شاید خودت باورت نمی شود ماندگار می شود و ۱۰ سال آن کار را گوش می دهند و همه لذت می برند. الان یک ذره ماندگار شدن موزیک سخت شده است. یکسری موزیک های قدیم مان و موزیک های ۵۰-۴۰ سال پیش هستند که ماندگار شده اند.

مثلا موزیک های استاد بنان را همین الان هم گوش کنید هنوز دلچسب است و موهای تن تان سیخ می شود. آن کارها را بازخوانی هم می کنیم ولی باز آن قبلی بیشتر به دلت می نشیند.

بدترین نقدی که از شما شده است چه بوده است؟ اصلا آدم نقدپذیری هستید؟

– فوق العاده زیاد. من عاشق انتقاد هستم. یعنی دوست دارم که از من انتقاد شود. خیلی اهل این نیستم که خودم را توجیه کنم ولی آن چیزی که خودم احساس می کنم درست است راانجام می دهم.

آیا هیچ وقت نخواسته اید با کسی آهنگ فیت بزنید؟ آیا اصلا به نظرتان فیت زدن کار خوبی است؟

– ببینید، اتفاقا فیت زدن کار خوبی است و در کل دنیا هم رواج دارد ولی ما متاسفانه جامعه مان دیدگاه خوبی نسبت به موزیک فیت ندارد و هنوز این موضوع جا نیفتاده است.

در صورتی که فیت اتفاق خیلی جالبی است. شما می آیید دوتا خواننده محبوب را کنار هم قرار می دهید و دوتا فضای محبوب و دوتا فضای مطلوب را در یک ترک می آورید و این کار، آن ترک را خیلی دلنشین تر می کند. مثلا کار فیت آهنگ «بارون» بابک جهانبخش و رضا صادقی که اتفاق خوبی هم برایش رخ داده است.

دوتا صدای مختلف در یک ترک آمدند و این ترک آنقدر دلنشین شد که فکر می کنم یکی از بهترین کارهای جفت شان بوده است. وقتی می خواهیم موزیک فیت کار کنیم، هم آن خواننده ای که می خواند و هم آن کسی که می خواهد با او فیت بخواند باید خیلی اوکی باشند.جفت شان هم همدیگر را قبول داشته باشند. هیچ رقابتی در کار نباشد و بیشتر رفاقت باشد.

رفاقت باعث می شود که خیلی اتفاقات بهتری برای موزیک فیت بیفتد، تا این که شما بخواهید در این کار خودتان را نشان دهید.

کدام یک از آهنگ های تان را بیشتر دوست دارید؟

– من «یه دیوونه ام» را خیلی دوست دارم. همه را دوست دارم ولی «یه دیوونه ام» را یک جور دیگر دوست دارم.

در کلامی که منتشر می شود، آن آهنگی که منتشر می کنید خودتان چند درصد سهیم هستید؟

– مطمئنا. اولا شما باید از کار خوش تان بیاید که آن را اجرا کنید. در حال حاضر تعاملی بین من و حامد به وجود آمده است که خیلی خوب است. بیشتر می توانم نامش را اعتماد بگذارم.

دو طرفه است. یعنی یک جایی من به حامد می گویم که حامد به نظر من اینجای کار را اینچنین بخوانیم خیلی بهتر است یا یک جا حامد می گوید اینجا را خیلی تحریر نزن و ساده بخوان و این باور وجود دارد.

ما یک کار به نام «عشق پاییزی» قبل از کار «من یه دیوونه ام» آماده کردیم. قرار بود در پاییز این کار پخش شود. چند روز مانده به پخش کار، حامد به من زنگ زد و گفت این کار را پخش نکنیم و «من یه دیوونه ام» را پخش کنیم. شاید هر کس جای من بود می گفت برای چه؟ما کاور را زده بودیم و برای کار تیزر هم ساخته بودیم.

همه کارهایش را کرده بودیم ولی چون خیلی اعتماد داشتیم به همدیگر و خیلی او را باور داشتم گفتم هر چه تو می گویی مطمئنا خودت می دانی. چون حامد بسیار آدم باهوشی است.

قبول کردم و آن کار پخش شد و خیلی از کار استقبال شد و به قولی ترکید و خیلی اتفاقات خوبی رقم خورد.

ما با همدیگر خیلی متحد هستیم و به همدیگر خیلی اعتماد داریم و مطمئنا از لحاظ فکری سعی می کنیم بهترین خروجی را داشته باشیم. این همفکری و اعتماد باعث می شود که بتوانیم چیزی که از نظر خودمان بهترین است را ارائه بدهیم.

من یک قانون دارم، وقتی من می خوانم و حامد یک اتود به من می دهد، من شاید روزی که آن کار را می شنوم ۱۰۰ تا ۱۵۰ بار بدون اغراق پشت سر هم گوش می دهم.

اگر دلم را بزند یعنی یک جای کار می لنگد. اگر اوکی باشد و بعد از ۱۰۰ بار باز هم دوست داشته باشم آن کار را گوش بدهم، مطمئنم که می تواند اتفاق خوبی برایش بیفتد. تازه باز هم این چیزی را تضمین نمی کند تا وقتی که منتشر شود.

اگر بخواهید خودتان را در یک خط روایت کنید چه می گویید؟

– … در حال حاضر هر چه دارم از مردم دارم. یعنی مردم خواستند که صدای من شنیده شود،مردم حمایتم کردند که بهترین اتفاق ها دارد برایم می افتد. ۳۰ سال است که دارم برای این روزها زحمت می شکم، تلاش می کنم و بنابراین دست تک تک شان را می بوسم. آنهایی که حمایتم کردند و آنهایی که حمایتم خواهند کرد.همه اینها چون واقعا اینها هستند که می توانند به هر هنری هدف بدهند، سوق بدهند، انرژی بدهند و وقتی این انرژی بر می گردد واقعا خیلی برای من لذت بخش است و باز هم دست همه شان را می بوسم.

من آدم آدم نقدپذیری هستم ولی مثلا تا خودم به آن نتیجه نرسم تغییرش نمی دهم.مثلا یک زمانی خیلی از اضافه وزنم انتقاد می شد و الان به این نتیجه رسیده ام که کاملا درست است و اصلا به سلامتی ام لطمه می زند و تلاش کردم و خدا را شکر به آن چیزی که می خواستم دارم می رسم.

زندگی راحت در فرهنگ لغت نامه بهنام بانی به چه معنی است؟

– به نظرم بستگی دارد شما زندگی را چگونه ببینید. من می گویم اول از همه سلامتی داشته باشید.

شما وقتی که سلامت باشید همه چیز دارید. من یک جمله در یک کتاب خواندم که می گفت اگر لباس داشته باشی بپوشی، اگر یک سقف داشته باشی که زیر آن زندگی کنی، اگر غذا داشته باشی که بخوری، از ۷۵ درصد مردم دنیا خوشبخت تری.

یعنی ۷۵ درصد مردم دنیا این چیزها را ندارند. پس این یک راحتی، یک خوشبختی و یک اتاق خوب می شود. ولی ما همه اینها را داریم و قدر نمی دانیم. همین که یک دندان درد بگیری، یک سردرد بگیری، خدای نکرده یک اتفاق ناگوار برای سلامتی بیفتد بعد بگویی وای چرا اینجوری شد.

آخرین بار که از ته دل گریه کرده اید کی بوده است؟

– آخرین باری که از ته دل گریه کردم… فکر می کنم سر حادثه پلاسکو بود… یک موزیک ویدئو پخش شد که من را خیلی اذیت کرد ولی آن گریه، گریه ناراحتی بود. ولی این که از ته دل برای کسی گریه کنم برای از دست دادن عزیزم خیلی گریه کردم.