پدر بابک خرمدین : سال 97 دختر و دامادم را کشتم

09:08 - 2021/05/19
قاضی شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران در گفت و گو با فارس گفت: پدر بابک خرمدین در تازه ترین اعترافات خود پرده از ارتکاب دو قتل دیگر برداشته است.

قاضی شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران در گفت و گو با فارس گفت: پدر بابک خرمدین در تازه ترین اعترافات خود پرده از ارتکاب دو قتل دیگر برداشته است.وی افزود: این فرد اعتراف کرده است که ابتدا در سال ۹۰ داماد خود و بعدها در سال ۹۷ دختر خود را هم به قتل رسانده است. شهریاری گفت: پدر بابک خرمدین درخصوص نحوه قتل دختر و داماد خود هم گفته است آنها را نیز با همین روش به قتل رسانده و سپس برای رهایی از اجساد آنها را تکه تکه کرده و هر کدام را در جایی رها کرده است. جزئیات قتل بابک خرمدین قتل بابک خرمدین کارگردان سینمای ایران به دست پدر و مادرش بوده که هر دو توسط پلیس بازداشت شدند و تحت بازجویی قرار دارند و هنوز از انگیزه شان اطلاعاتی در دست نیست. بابک خرمدین متولد ۱۳۵۳ در تهران و کارگردان سینما است. «سوگنامه‌ای برای یاشار» به کارگردانی او در گروه هنر و تجربه اکران شد.

در گزارشی از قتل کارگردان و مدرس سینما آمده است: «جسد بابک خرمدین به صورت تنه بالا و دست‌ها کشف می‌شود و با انگشت‌نگاری هویت جسد مشخص شده است. در بازجویی‌های اولیه پدر و مادر مقتول به جنایت هولناک اعتراف و ادعا می‌کنند که پسرشان را با مسموم کردن با قرص خواب‌آور داخل غذا بابک را بی‌هوش کرده و پدر خانواده پس از چند ضربه چاقو جسد را به حمام زیر دوش آب منتقل و مثله می‌کند.»

آنچه به نقل از اعترافات پدر مقتول که حالا عنوان قاتل را هم (بنا بر اعترافات) یدک می‌کشد آمده، به این شرح است: «پسرم مجرد بود. او ما را آزار و اذیت می‌کرد، جان‌مان به لب رسیده بود. هر روز از دستش در امان نبودیم، ناسزا می‌گفت و هر کاری دلش می‌خواست انجام می‌داد. من و مادرش تصمیم گرفتیم از شر او رها شویم تا بیش از این آبروی‌مان نرفته است. ابتدا قرص خوراندیم، وقتی بی‌هوش شد با چاقو او را کشتم و جسدش را داخل حمام بردم بعد برای اینکه بتوانم از خانه خارج کنم جسدش را تکه تکه کردم داخل چمدانی گذاشتم و با همدستی همسرم جنازه را از خانه بیرون بردم و داخل سطل آشغال انداختم.» در توضیحات بیشتری که بعدتر به نقل از این مرد ۸۱ ساله منتشر شد، آمده بود که از زمان شیوع کرونا که او کلاس‌هایش را به صورت آنلاین برگزار می‌کرد، رفت و آمدهایش سبب اذیت آن‌ها شده است: «بابک فقط دانشجویان دختر را به خانه می‌آورد و نمی‌دانستیم که همه آن‌ها دانشجوهایش بودند یا نه! پسرم با دختر‌ها به داخل اتاق می‌رفت و از مادرش می‌خواست برای خودش و میهمانش غذا درست کند و مادرش از آن‌ها پذیرایی می‌کرد و این در حالی بود که می‌دانستیم پسرم با دختران در خانه رابطه جنسی برقرار می‌کند. باور کنید از وجود پسرم یک روز آرام نداشتیم و جان‌مان به لب‌مان رسیده بود. حتی از پسرم خواستم برای خودش خانه‌ای تهیه کند و حاضر شدم خودرویم را بفروشم و حتی سهم ارث او را بدهم که برای خودش خانه بگیرد و با ما زندگی نکند، اما بابک می‌گفت جنازه من از این خانه بیرون می‌رود و هیچ‌وقت نپذیرفت از خانه خارج شود.»