واکنش شبنم مقدمی به خبر درگذشت همسر نسیم ادبی
شبنم مقدمی، بازیگر محبوب سینما و تلویزیون، با انتشار استوری در اینستگرام، به خبر درگذشت همسر نسیم ادبی واکنش نشان داد.
نام:شبنم
نام خانوادگی:مقدمی
تاریخ تولد:1351
محل تولد:تهران
تحصیلات:کارشناسی ادبیات فارسی
تاهل:متاهل
زندگینامه
شبنم مقدمی متولد سوم فروردین ماه سال 1351 در خیابان شیخ هادی، بیمارستان عیوض زاده شهر تهران می باشد. وی دارای مدرک کارشناسی ادبیات فارسی و دانش آموخته آموزشگاه آزاد بازیگری امین تارخ است.
ساکن منطقهء بسیار خوش اب و هوایی در شمال کرج، پایهء کوه بوده به نام عظیمیه دبستانش را در همانجا ، در مدرسه شهید کرمی ، دورهء راهنمایی را در مدرسه جمهوری اسلامی، و دبیرستان را در دبیرستان شهید باهنر گذرانده است . رشتهء تحصیلی اش، علوم تجربی بود.
در دانشگاه آزاد، در همان کرج،ادبیات فارسی خواند، و به گفته ی خودش حسرت تحصیل درتئاتر و سینما، به دلم ماند تا هنوز و همیشه…
شبنم مقدمی و همسرش
شبنم مقدمی و دخترش
دنیای بازیگری :
شبنم مقدمی در مدرسه کارگاهی فیلمنامه نویسی حوزه هنری، زیر نظر بهترین اساتید فن، فیلمنامه نویسی آموخت و همزمان، با گروه تئاتر شایا فعالیت حرفه ای در تئاتر تهران را آغاز کرد و بعد از آن بود که به دوره های آموزشی بازیگری سینما، در مدرسه بازیگری امین تارخ پیوست.
گرچه پیش از آن هم چه جلوی دوربین چه در پشت صحنه، به عنوان نویسنده، دستیار کارگردان،منشی صحنه و…کار می کردم، اما گذراندن این دوره یکساله، بسیار به اندوخته هایم افزود.
شبنم مقدمی فعالیت خود در رادیو را در سال 77 با اجرای برنامه خانه ی کاغذی به کارگردانی شهرام کرمی آغاز کرد و سابقه اجرا در برنامه هایی چون هفت شنبه، خط خطیم، کبوتری ناگهان و هفت ترانه را داراست. شبنم مقدمی در سال 1377 کار بازیگری در سینما را با فیلم زخمی کامران قدکچیان آغاز نمود.
شبنم مقدمی در سریال سقوط یک فرشته:
این سریال که دنباله روی سریال او یک فرشته بود محسوب می شود در شبهای ماه رمضان 1390 روی آنتن شبکه اول سیما رفت. جذابیت اصلی این سریال بیان داستان از زبان شیطان (محمدرضا علیمردانی) به عنوان راوی قصه است که تاکنون سابقه نداشته است خصوصاً که از قسمت های میانی این سریال هویت اصلی او مشخص می شود.
شبنم مقدمی در سریال مدینه:
شبنم مقدمی در سریال مدینه نقش زنی به نام روحی را بازی میکند این سریال هر شب ماه رمضان از شبکه یک سیما پخش میشود.
فیلمشناسی
سینمایی
1 - امروز (1392) 2 - آینه شمعدون (1391) 3 - گس (1391) 4 - آزمایشگاه (1390) 5 - ابرهای ارغوانی (1390) 6 - بوسیدن روی ماه (1390) 7 - زیر آب (1388) 8 - کودک و فرشته (1387) 9 - فرزند خاک (1386) 10 - همیشه پای یک زن در میان است (1386) 11 - پاداش سکوت (1385) 12 - به نام پدر (1384) 13 - زیستن (1380) 14 - از صمیم قلب (1379)
مجموعه تلویزیونی
مدینه (1393) هفت سنگ (1393) سقوط یک فرشته (1390) زیر تیغ (1385) گل های آفتابگردان (1376)
شبنم مقدمی در سریال هفت سنگ
جوایز:
فیلم گس با بازی شبنم مقدمی و کارگردانی در جشنواره فیلم رم برنده جایزه بهترین بازیگر زن/مرد نوظهور شد. این جایزه به گروه بازیگران زن و مرد این فیلم ایرانی اهدا شد به صابر ابر، پانته آ پناهی، رویا جاویدنیا ، احسان امانی ، شبنم مقدمی ، مهسا علافر ، محمدرضا غفاری، نوال شریفی ، صدف احمدی ، ماهانا نور محمدی ، سیما مبارک شاهی ، بهاران بنی احمدی ، سیامک صفری ، مانی گندمکار ، آرشام طالبی.
شبنم مقدمی در سی و دومین دوره از جشنواره فیلم فجر برای بازی فیلم امروز بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد.
نسیم ادبی و همسرش ابراهیم اثباتی
با نسیم ادبی بازیگر خوب و شناخته شده عرصه تئاتر و همسرش ابراهیم اثباتی موزیسین گپی صمیمانه داشتیم که پیشنهاد میکنیم خواندن آن را از دست ندهید. ادبی همچنین امسال موفق شد جایزه بهترین بازیگر جشنواره تئاتر فجر را دریافت کند. اما آنهایی که بیشتر به دنیای تصویر علاقه دارند این بازیگر جوان را با فیلم های سینمایی و البته سریال محبوب «شهرزاد» می شناسند؛ سریالی که این روزها حسابی جایش را در دل مردم باز کرده و کمتر کسی است که ماجراهای جذاب آن را دنبال نکند. میزبان نسیم ادبی و همسرش ابراهیم اثباتی شدیم و گپ و گفت جالبی با این زوج هنرمند داشتیم که به گفته خودشان هرچند خیلی درگیر کارشان هستند اما با کار تفریح می کنند و از این شرایط رضایت دارند. این گفت وگوی خواندنی را با زوج دوست داشتنی عالم بازیگری و موسیقی از دست ندهید.
آشنایی هنری ما
نسیم ادبی:برای بازی در تئاتر «شمس پرنده» به کارگردانی خانم پری صابری دعوت شدم و ابراهیم هم برای ساخت موسیقی در همان تئاتر همکاری داشت و آشنایی اولیه مان به این صورت شکل گرفت. مدتی گذشت و قرار شد تئاتر «آنتیگونه» به کارگردانی خانم صابری در ایتالیا روی صحنه برود و من و آقای اثباتی در این سفر کاری همسفر شدیم که همین سفر باعث شد بیشتر یکدیگر را بشناسیم. آشنایی مان به سال 80 برمی گردد و هفت سال است که با هم ازدواج کرده ایم.
شناخت پیش از ازدواج پیش نیاز است
نسیم ادبی:به شناخت پیش از ازدواج معتقدم؛ البته می دانم همه چیز را نمی توان تا قبل از رفتن زیر یک سقف رفتن در مورد طرف مقابل فهمید چون تا وقتی شما زیر یک سقف نرفته اید فرصتی برای آنکه خودتان را به صورت کامل ابراز کنید و نشان دهید پیدا نمی کنید اما قطعا شناخت پیش از ازدواج بسیار موثر است چون دوطرف می توانند با علایق و سلایق هم آشنا شوند و روحیات یکدیگر را تا حدی بشناسند که خیلی مهم است.
ابراهیم اثباتی:آشنایی پیش از ازدواج مثل دروس پیش نیاز دانشگاه است.
یک سری دروس را می گذرانید و دانستن در مورد آنها باعث می شود برای درس های بعدی کمتر در چالش بیفتید. یک سری شناخت و سبک و سنگین کردن ها در این دوران به وجود می آید که می تواند در زندگی تان به کمک شما بیاید. درواقع تجربه هایی که دو طرف در این دوران کسب می کنند به زمانی که زیر یک سقف می روند کمک می کند تا از خواسته و روحیات هم شناخت بیشتری داشته باشند و در نهایت به درک درست تری از زندگی مشترک شان برسند.
چرا با همسرم ازدواج کردم
نسیم ادبی:ابراهیم روحیه ای دارد که من همیشه خیلی دوست داشته ام. ایشان بسیار آدم جذابی در جمع هاست و از کمک کردن به دیگران لذت می برد. در هر جمعی حضور داشته باشد، همه دوست دارند با او صحبت و درددل کنند. حتما شما هم با شخصیت هایی که در جمع ها حضوری گرم دارند، آشنا هستید؛ ابراهیم یکی از همین آدم هاست. او به حرف های همه گوش می کند و سعی می کند تا حد توان به دیگران کمک کند.
ابراهیم شخصیت بسیار حمایتگری دارد و خیلی اهل خانواده و خانواده دوست است. از همه مهم تر اینکه ابراهیم اعتقاداتی دارد که به آنها پایبند است که این برای من خیلی جالب است. من انسان هایی را که روی عقایدشان پایبند و ثابت قدم هستند، دوست دارم و به نظرم این ویژگی خیلی اهمیت دارد.
شخصا نمی توانم به آدم هایی که هیچ اعتقادی در زندگی شان ندارند و به هیچ چیزی اهمیت نمی دهند، اعتماد کنم چون فکر می کنم انسان های بی ثباتی هستند. ابراهیم معاشرتی و خونگرم است و ما حرف های زیادی برای گفتن با هم داشتیم و داریم و از همان ابتدای آشنایی مان حس کردم می توانم خیلی چیزها از او یاد بگیرم و واقعا هم از زمان آشنایی مان تا به حال خیلی چیزها از او یاد گرفته ام و هرگز احساس تنهایی نکرده ام. از همان زمان آشنایی مان هم چنین حسی را داشتم؛ اینکه می توانم با او درددل و صحبت کنم و در کنارش حس خوبی داشته باشم.
ابراهیم اثباتی:نسیم جان خیلی به من لطف دارند. من فکر می کنم ممکن است دو روح به هم برسند و نسبت به هم کشش داشته باشند. شما طبیعتا در زندگی و روابط اجتماعی تان به افراد بسیاری برخورد می کنید اما کسی را می توانید دوست داشته باشد که با حضورش به شما تلنگری بخورد و موج و هیجانی در وجودتان ایجاد شود که تداومش براساس خصوصیات و خلقیات طرف مقابل تان باشد.
چنین حسی می تواند برای تان جاذبه خلق کند و به سمت آن فرد گرایش پیدا کنید. من هرقدر بیشتر با نسیم معاشرت و رفاقت داشتم بیشتر حس می کردم او مرا از نظر عاطفی و روحی کامل می کند. هیجاناتی در روح نسیم وجود دارد که فکر می کنم اصلا دلیل موفقیتش در بازیگری هم همین هیجانات باشد. این شور و شوق و هیجان برای من که شاید سکون بیشتری دارم خیلی پرکشش بود. احساس کردم می توانیم مکمل یکدیگر باشیم و خدا را شکر باهم هماهنگ شدیم.
دنیای موزیسین ها قشنگ است
ابراهیم اثباتی:از سال 73 به صورت حرفه ای برای تئاتر موسیقی کار می کنم. عاشق فضاهای دراماتیک هستم و تا الان برای نزدیک به 60 تئاتر موسیقی ساخته ام. یک گروه موسیقی هم به سرپرستی و آهنگ سازی خودم دارم که تا دوسال پیش «وصل یار» نام داشت ولی به تازگی نام جدیدی برای آن انتخاب کرده ایم که هنوز رسمی نشده است.
نسیم ادبی:شغل ابراهیم را خیلی دوست دارم و فکر می کنم دنیای موزیسین ها خیلی قشنگ است. دنیای آنها با دنیای ما بازیگران فرق دارد.
من شاید تا قبل از ازدواجم خیلی به این تفاوت ها فکر نمی کردم اما از وقتی با ابراهیم زندگی مشترک مان را شروع کرده ایم بیشتر با حال و هوای بچه هایی که در این رشته فعالیت می کنند آشنا شده ام چون رفت و آمدم با این افراد زیاد شده است. من حتی مدتی در گروه «وصل یار» به عنوان همخوان همکاری می کردم.
کلا دنیای بچه های موزیسین با دنیای ما فرق دارد. منظورم از تفاوت این نیست که آنها بهترند یا ما؛ این تفاوت را وقتی هر دو عالم بازیگری و موسیقی را بشناسید، بهتر درک می کنید. جالب اینکه دو هنر خیلی به هم مربوطند و شاید حتی بتوان گفت بدون هم کامل نمی شوند. به نظر من هنرمندان فعال در موسیقی تودار، خوددار و آرام هستند اما بازیگران پرهیجان تر و برونگرا تر هستند.
موسیقی کلاسیک ایرانی و گیتار
ابراهیم اثباتی:من موسیقی کلاسیک ایرانی می نوازم؛ همان نوع موسیقی ای که غالبا با نام موسیقی سنتی می شناسند و البته من این واژه را قبول ندارم چون موسیقی سنتی قالب دیگری است و موسیقی کلاسیک ایرانی استایل خودش را دارد و با موسیقی سنتی متفاوت است.
من به خاطر علاقه ام به هنرهای دراماتیک نوع موسیقی ام هم موسیقی تصویری است و حتی وقتی یک تصنیف ساده کار می کنم، حتما فراز و نشیب ها و فضا سازی هایش تصویری است.
این نوع موسیقی را از دنیای تئاتر که عاشق آن هستم آموخته ام و می توانم بگویم موسیقی ام در حال حاضر فیوژن یا تلفیقی است.
ساز زدن را با تنبور شروع کردم اما در روند کاری ام نواختن سازهای دیگری مثل تار و سه تار را آموختم و در ارکستر دیوان می نوازم که سازی اصیل ایرانی است و شاید کمتر نامش را شنیده باشید و کمتر هم استفاده می شود. نسیم ادبی:من هم مدتی سه تار و گیتار می زدم اما هیچ وقت نتوانستم در نواختن شان به تبحر برسم چون همیشه درگیر کارهای بازیگری بوده ام و برای تمرین وقت نگذاشته ام.
گیتار را تا مراحل خوبی پیش رفته بودم اما مجبور شدم آن را کنار بگذارم چون وقتی شما مشغول یادگیری نواختن یک ساز می شوید باید برایش وقت بگذارید و تمرین کنید. با یک روز یا دو روز کلاس رفتن در هفته کسی ساز زدن یاد نمی گیرد و باید حداقل سه ساعت در روز تمرین کرد.
به نظرم استعدادم در زمینه موسیقی خوب است و اگر ادامه می دادم شاید می توانستم در حوزه موسیقی هم فعالیت کنم. ابراهیم اثباتی:البته نسیم جان سازی را همیشه همراه خود دارد که موهبتی الهی است و آن هم حنجره اش است. نسیم صدای بسیار خوبی دارد که دامنه بسیار وسیع و خاصی دارد. امیدوارم در آینده از این ساز بیشتر استفاده کند.
خانه مان پر از آهنگ است
نسیم ادبی:من عاشق ساز و موسیقی هستم و در خانه مان مرتب نوای موسیقی شنیده می شود. الان هم که به خاطر برنامه ای که قرار است ابراهیم در اردیبهشت داشته باشد هفته ای یک روز در خانه مان تمرین گروهی دارند. کلا ابراهیم همیشه در خانه یا مشغول ساز زدن است یا آهنگسازی برای کارهای مختلف. موسیقی با زندگی ما عجین شده که برای من اتفاقی زیباست.
بهترین تفریح مان تماشای تئاتر است
نسیم ادبی:تئاتر رفتن مهم ترین و بهترین تفریح ماست و همیشه در اولین فرصتی که پیدا کنیم به تماشای تئاتر می رویم. دوستان تئاتری زیادی داریم و همیشه دوستان مان تئاترهایی را روی صحنه دارند که می توانیم از تماشای شان لذت ببریم.
سینما کمتر می رویم اما در خانه گاهی فیلم می بینیم. متاسفانه کمتر پیش می آید به مسافرت برویم چون در سال های اخیر همیشه سر کار بوده ام و فرصت مسافرت دست نداده است؛ البته بارها تصمیم گرفته ایم به سفر برویم اما درگیری های کاری مجالی برای این کار نگذاشته است.
ابراهیم اثباتی:کنسرت هم می رویم و کلا عاشق تفریحات فرهنگی هستیم. تئاتر علاقه و شغل هر دوی ماست و دوستان مان هم اکثرا در این حرفه هستند. نسیم ادبی:عاشق رستوران رفتن هستیم. خیلی دوست داریم به رستوران برویم یا گاهی برویم جایی قهوه بخوریم و این عادت را از دوران ابتدای آشنایی مان هم داشته ایم. ابراهیم اثباتی:تمام رستوران های تهران را دیگر می شناسیم.
کار و زندگی مان در هم گره خورده
نسیم ادبی:کار ما همان تفریح ماست. تماشای تئاتر یا تمرین تئاتر و موسیقی هم شغل مان است و هم تفریح مان و به شکلی در هم تنیده شده اند که دیگر قابل تفکیک نیستند. شغل من مثل معلمی نیست که مثلا تا ساعت دو در مدرسه و سرکارم باشم و بعد به زندگی ام برسم. درواقع کار و زندگی ما یکی شده است.
کادوی مخصوص من، موبایل
نسیم ادبی:برایم مهم است روز تولدم و سالروز ازدواج مان یاد همسرم بماند. معمولا تولد های ابراهیم را جشن می گیرم. منظورم از جشن، مهمانی نیست. ما حتی در خانواده مان گاهی با یک کیک کوچک و جمع خودمان تولد ها را جشن می گرفتیم و در خانه من و ابراهیم هم جریان همین طور است.
بهترین و بیشترین هدیه ای که از همسرم گرفتم موبایل است. همیشه از سر بدشانسی یا موبایل هایم گم شده اند یا دزد زده یا از دستم افتاده و نابود شده اند. خلاصه اینکه همسرم همیشه گزینه ای خوب برای خرید هدیه در دست دارد. (می خندد)
وقتی پدر یا مادر باشید دیگر فقط به خودتان فکر نمی کنید
نسیم ادبی:دوست دارم بچه داشته باشم و بهش فکر می کنم. به نظرم تجربه پدر یا مادر شدن برای هر فردی رشد و تعالی به دنبال دارد. وقتی یک انسان تبدیل به پدر یا مادر می شود دیگر از اینکه تنها به خودش فکر کند جدا می شود و مسئولیتی را قبول می کند که تا آخر عمر گلویش را می چسبد و رهایش نمی کند. (می خندد) ابراهیم اثباتی:من هم عاشق بچه هستم. اوایل فکر می کردیم با توجه به شغل مان بچه دار شدن سخت باشد اما هرچه جلوتر رفتیم متوجه شدیم خیلی ها در شرایط ما زندگی می کنند و حتی بیشتر از یک فرزند دارند.
ماجرای شهرزاد
نسیم ادبی:آقای فتحی نمایش «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» به کارگردانی خانم ساناز بیان را دیده بودند و این اولین باری بود که بازی مرا می دیدند. پس از آن دستیارشان با من تماس گرفتند و برای بازی در سریال «شهرزاد» دعوت به کار شدم. نقشی که در آن تئاتر داشتم نقش شهلا جاهد بود و بسیار با نقش حمیرا که در سریال «شهرزاد» دارم، متفاوت بود.
آقای فتحی برایم توضیح دادند نقش حمیرا یک دختر پرجنب وجوش و پرهیجان است که نسبت به عشق ناآشناست. این دختر خیلی زود ازدواج کرده و به او اجازه داده نشده درس بخواند و یک سری حسادت ها نسبت به خواهر کوچک ترش دارد و متلک هایی که به شهرزاد هم می اندازد بیشتر از آنکه از روی بدجنسی و حسادت باشد از روی نادانی است.
من فیلمنامه را خواندم و بعد از خواندن نقش فکر کردم این دختر چقدر پررو است. (می خندد) و به آقای فتحی گفتم مردم با دیدن این کاراکتر به من فحش می دهند. (می خندد) ولی آقای فتحی به من اطمینان دادند نقش خوب است و گفتند اگر مردم به تو فحش بدهند، یعنی اینکه نقش را خوب ایفا کرده ای.