۹ ویژگی والدین موفق
خانواده اولین جامعه ای است که فرزندان مهارت های لازم را در آن یاد می گیرند. اولین الگوهایی که آنها به چشم می بینند پدر و مادر هستند. از این رو ویژگی و خصوصیات والدین در موفقیت و عدم آن در فرزندان ببیشترین تاثیر را دارد.
والدین موفق چه ویژگی هایی دارند؟
خانواده اولین جامعه ای است که فرزندان مهارت های لازم را در آن یاد می گیرند. اولین الگوهایی که آنها به چشم می بینند پدر و مادر هستند. از این رو ویژگی و خصوصیات والدین در موفقیت و عدم آن در فرزندان ببیشترین تاثیر را دارد. در زیر با ویژگی های والدین موفق آشنا شوید:
1- درباره ارتباطات فیزیکی بسیار آگاه و محتاط هستند:
کودکان ، بخصوص درسالهای ابتدایی تولد ، نیاز دارندبه آغوش کشیده شوند ، حمل شوند و گاها تنبیه شوند .برخی ازخانواده ها می ترسند که نکند اینگونه ارتباطات فیزیکی نزدیک و یا حتی اجازه دادن به فرزندان برای خوابیدن درتختخواب والدین ، منجر به وابستگی شدیدی میان کودکان و آنها شود درواقع ، این گونه فرزندان با اعتماد بیشتری نسبت به عشق خانواده خود بزرگ میشوند و همینطور اعتماد به نفس بیشتری نسبت به خود خواهند داشت.
2- به فرزند شان کار و مسئولیت می دهند
فرزندانی که در منزل به خوبی به والدین کمک می کنند در آینده به کارمندانی تبدیل می شوند که همکاری بهتری با دیگران از خود نشان می دهند، زیرا هم مسئولیت پذیر هستند هم می توانند کشمکش های بین اعضای تیم را تحمل و مدیریت کنند.
با انجام دادن کارهایی مانند تمیز کردن اتاق یا لباس خودشان می فهمند برای اینکه جزئی از این دنیا شوند باید بتوانند جزئی ترین کارهای خود را انجام دهند.
3- سطح تحصیلی بالاتری دارند
بر اساس نتایج تحقیقات اخیر، فرزندان مادرانی که تحصیلات متوسطه را پشت سرگذاشته و یا وارد دانشگاه شده اند، به احتمال بیشتر از این تحصیلات برخوردار خواهند شد. بنابراین تحصیلات و سطح سواد پدر و مادر به عنوان عاملی موثر در ترغیب بچه ها به ادامه تحصیل محسوب می شود. بیشتر فرزندانی که از مادر 18 سال یا کمتر متولد شده اند، معمولا موفق به اتمام تحصیلات متوسطه و ورود به دانشگاه نشده اند.
4- بچهها را به انجام کارهای روزمرهی خانه وادار میکنند
جولی لیثکات-هیمز (Julie Lythcott-Haims)، مشاور اسبق سال اولیهای دانشکده استنفورد حین یکی از برنامههای سخنرانی تدتاک (TED Talks) میگوید: «اگر بچهها ظرف نمیشویند به این معناست که شخص دیگری دارد این کار را برایشان انجام میدهد.»
او اضافه میکند: «و اینگونه است که بچهها شانه خالی کردن از انجام کارها را میآموزند؛ و از اینکه یاد بگیرند کار را باید انجام داد و هر یک از ما در بهبود نتیجهی نهایی باید سهمی داشته باشیم باز میمانند.»
لیثکات-هیمز اعتقاد دارد بچههایی که کارهای خانه را انجام میدهند در آینده به عنوان نیروی کاری شناخته میشوند که قادرند به خوبی با دیگران همکاری کند و به این دلیل که شخصا تقلا کردن را تجربه کردهاند از همدلی بالاتری برخوردار هستند و میتوانند به طور مستقل وظایفی را عهدهدار شوند.
این محقق سخن خود را به پشتوانهی بلندمدتترین «مطالعهی طولی» انجام شده تا به امروز توسط دانشگاه هاروارد بیان میکند. مطالعهی طولی نوعی تحقیق است که در آن موارد مورد مطالعه، طی زمانی طولانی به دفعات مورد بررسی قرار میگیرند.
لیثکات-هیمز میگوید:
«با وادار کردن بچهها به انجام کارهای خانه – مثل بیرون بردن زباله و شستن لباسهای خودشان – آنها متوجه میشوند که برای اینکه بخشی از زندگی باشم باید کارهای مربوط به زندگی را انجام دهم.»
5- پدران و مادرانِ موفق رابطهی سالمی با هم دارند
بر اساس مطالعهی دانشگاه ایلینویز بچهها در خانوادههای پرتنش، در مقایسه با خانوادههایی که افراد در آنها با یکدیگر کنار میآیند، فارغ از اینکه والدین در کنار هم زندگی کنند یا طلاق گرفته باشند، پیشرفت کمتری از خود نشان میدهند. رابرت هیوز (Robert Hughes)، پروفسور این دانشگاه همچنین اشاره میکند که برخی مطالعات نشان دادهاند بچهها در خانوادههای تکوالدِ بدون درگیری، بهتر پیشرفت میکنند تا کودکانی که در کنار هر دو والد زندگی پرتنشی را سپری میکنند.
تعارضات قبل از طلاق بر کودکان تاثیر منفی دارند در حالی که تعارضهای پس از طلاق بر روی سازگاری کودکان اثر شدیدی برجای میگذارند.
در یک مطالعه معلوم شد پس از طلاق چنانچه پدرِ فاقد حق حضانت، در ارتباط مکرر با فرزندانش باشد مادام که در این رابطه تعارضی بین والدین وجود نداشته باشد، کودکان پیشرفت بهتری از خود نشان میدهند. اما زمانی که بین والدین تعارض وجود داشته باشد، دیدار مکرر پدر با فرزندان به سازگاری پایینتر فرزندان منجر میشود.
در مطالعهی دیگری بیست و چند سالههایی که در کودکی تجربه جدایی والدینشان را داشتند با گذشت ده سال هنوز دربارهی طلاق والدینشان ابراز درد و ناراحتی میکردند و از این میان آنهایی که گزارش داده بودند میان والدینشان میزان بالایی از درگیری در جریان بوده، با احتمال بسیار بیشتری امکان داشت احساس فقدان و افسوس را تجربه کنند.
6- اعتماد به نفس دارند
شما به عنوان پدر و مادر، از آنچه هستید باید راضی باشید. این که مدام فکر کنید برای فرزندتان کم گذاشته اید، تنها استرس شما را بیشتر می کند. اگر فکر کنید که دیگران تا زمانی شما را دوست دارند که در زندگی تان موفق هستید و به محض این که اشتباه کنید از چشم های آنها خواهید افتاد، تنها خودتان را عصبی می کند. موفق ترین والدین آنهایی هستند که اعتقاد دارند نمی توان همه چیز را تحت کنترل خود درآورد. این که خودتان را باور داشته باشید، هدیه ای ست که به زندگی تان آرامش می دهد.
7- عدالت را برقرار می کنند
یکی دیگر از ویژگی هایی که والدین موفق باید در خود تقویت کنند، عادل بودن است. این مورد به خصوص برای پدر و مادرهایی که چند فرزند دارند، بسیار لازم است. والدین عادل، بین فرزندان شان فرق نمی گذارند. از طرف دیگر آنها انعطاف پذیرند، یعنی با توجه به شرایط عمل می کنند. به عنوان مثال اگر یک بار فرزند شما اشتباه کرد، نباید بدترین مجازات را برای او در نظر بگرید، به او اجازه دهید که از اشتباه اش درس بگیرد. در صورت تکرار اشتباه، شما می توانید تنبیه هات را نیز شدت بخشید. تصمیماتی بگیرید که به نفع فرزند خودتان است، نه به نفع شما. اگر شما عدالت را در مورد فرزندان تان به کار گیرید، آنها نیز به شما احترام خواهند گذاشت.
8- رابطه ی خوبی با فرزندشان برقرار می کنند
در تحقیقی که بر 243 نفر صورت گرفته نشان داده شده کودکانی که در سه سال اول زندگی مراقبت روحی روانی خیلی خوبی دریافت کرده اند نه تنها در آزمون های مدرسه بلکه در روابط دهه ی 30 سالگی شان از موفقیت بیشتری برخوردار بوده اند. تربیت کودکی آنها حتی در زمانی که خود فرزنددار می شوند اثر گذاشته و فرزندان بهتری به جامعه تحویل می دهند.
9- اجازه می دهند کودک مستقل باشد.
والدین خوب، می دانند که کودکان دوست دارند کارهایشان را به طور مستقل انجام بدهند، این کارها می تواند شامل تکالیف مدرسه، پیدا کردن دوست و یا کارهای عادی و روزمره باشد. بهترین کاری که به عنوان والدین می توانیم انجام دهیم این است که کودکان را به سمتی هدایت کنیم که خودشان بتوانند کارهایش را انجام دهند. ممکن است تشخیص اینکه چه قدر باید کمک کنیم و یا چه قدر باید به کودک اجازه بدهیم خودش به تنهایی کاری را انجام بدهد، کمی سخت باشد اما به عنوان یک قانون کلی، کمک کردن به کودک با هدف آموزش شیوه انجام کار ایرادی ندارد. با این روش، کودک سرانجام قادر به انجام مستقل همان کار خواهد بود.
برای مثال، انجام تکالیف کودک توسط والدین و یا ایستادن کنار زمین بازی برای دیکته کردن روش بازی به هیچ وجه مناسب نیستند اما اگر به کودک نشان بدهید که چگونه می تواند روی مشکلات مربوط به تکالیفش کار کند و یا مشکلاتی را که با دوستش دارد با روش احترام آمیز حل کند، ابزار خوبی را برای آینده به او خواهید داد.