آواز خوانی دست جمعی بازیگران خانم + ویدئو
شهره لرستانی در تازه ترین پست اینستاگرامی خود ویدئویی بسیار جالب و دیدنی را از آواز خواندن چند بانوی بازیگر کشور را با دنبال کنندگانش به اشتراک گذاشته که شما هم میتوانید در ادامه این ویدئو را مشاهده کنید.
پشت صحنه فیلمبرداری هر فیلم یا سریالی ...خودش حکایت داستان دیگریست.....
داستان بازیگران و شادی بخشان تنهای سرزمین ما...... در طول سی و پنج سال فعالیت هنری همیشه نگاهم متوجه کشف رنج ها و تنهایی های عمیق بازیگران بوده است....
بازیگری ، بی پناه ترین پیشه و شغل در دنیاست.....وقتی بازیگر هستی تمام احساسات و عواطفت در معرض قضاوت است....جسم و جانت با هر نقشی فرسوده تر و رنجور تر می شود......نمی توانی توی عالم خودت باشی ، وقتی غم و اندوه داری وقتی از همه چیز کلافه ای ...وقتی از زمین و زمان برایت باریده.....
باز هم به فراخور ایفای نقش باید از خودت بگذری... ......و تمام روز آن چیزی باشی که از تو می خواهند...شاداب ..شیرین...حراف..جذاب.......وقتی بازیگری ، حتی در پدیده کرونا ، اجازه زدن ماسک ،را هم نداری....چهره ات ، اندامت و مهمتر از همه احساساتت ، همه ، در خدمت داستانی است که تو یکی از اجزای آن هستی... در زمستان های سرد و تابستانهای داغ.... ...گاهی در شرایط بسیار نامساعد کار می کنی.......
و برای دریافت دسترنج بحق ات، هم باید بجنگی..... خدا می داند چقدر بازیگرها با چک های برگشتی و وعده وعید های پوشالی ....دست به گریبانند... در این مجال فاصله بین دو سکانس، که از سرما همه به گوشه کوچکی از لوکیشن، که با بخاری برقی کهنه ای گرم شده بود..پناه اورده بودیم ....حرف ها گل انداخت ...و گفتگو از عمق تنهایی ها ... شد...و ...همه را به خواندن شعری کشاند که شاید بازتاب درد مشترکشان بود...... پی نوشت اول : خانم گیتی معینی را از حدود همان سی و پنج سال پیش می شناسم ، ایشان علاوه بر بازیگری ، همسایه و دوست عزیز عمه مرحوم شده پدرم ، عمه شریعت ، هم بودند ....مهرشان همیشه در دل من است...اینجا در کنار همکار دیگرمان خانم سارا عابدی ...و دیگر دوستان به ایفای نقش می پرداختیم.... ...من عاشق این پشت صحنه های پر از خاطره و احساسم
پی نوشت:..البته که می دانید، حساب جماعت خودی ها...و بازیگران ملیاردی که تعدادشان به انگشتان دست هم نمی رسد ...و انها که با حاشیه و سرمایه گذاری نقش خریده اند و دنیایی از ادعا هستند..و با نازک کردن گوشه چشمی به عرش برده می شوند... و......... از نظر من ، از بازیگران حقیقی ، که جان و احساس و عمر خود را در این راه ،جوانمردانه در طبق اخلاص گذارده اند ،جداست، به احترام همه بازیگران محترم وصادق و زحمتکش حرفه ام تمام قد می ایستم.....واز خداوند برایشان سلامت شادی و برکت و درخشش ارزو دارم
زندگینامه شهره لرستانی
----------------------------------------------------
نام: شهره
نام خانوادگی :صالحی لرستانی
تاریخ تولد: 26 مهر 1345
محل تولد:خرم آباد
تحصیلات: فوق لیسانس فیلمنامه نویسی
----------------------------------------------------
شهره صالحی لرستانی متولد 1345 خرم آباد بازیگر تئاتر و سینما و فیلمنامه نویس است.
کودکی شهره لرستانی
خاطرات شهره لرستانی:
پدرم قاضی دادگستری و مادرم معلم بود. شاید دیدن مادری که هر روز شال و کلاه می کرد و سر کار می رفت، باعث شد تصویری که از زن در ذهن کودکانه من و خواهر بزرگم شکل گرفت، تصویر زنی شاغل باشد.
اصلا فکر نمی کردیم چیزی به اسم زن خانه دار هم وجود داشته باشد. در همان بازی های کودکانه هر کدام کاری را انتخاب کرده بودیم، انگار جنم بعضی کارها از همان زمان در خونمان بود و امواج نامرئی تقدیر ما را به سمت شان هدایت می کرد.
من از پنج سالگی دوست داشتم نمایش اجرا کنم و در همان عوالم بچگی، بدون اینکه بدانم اسم این کار کارگردانی است، نمایش های کودکانه ام را خودم کارگردانی می کردم. در خانه مان پرده ای اتاق نشیمن را از پذیرایی جدا می کرد. من همه را جلوی این پرده به صف می نشاندم و با صدای بلند اعلام می کردم:ساکت باشید. کارگردان شهره اجرا می کند.
شهره لرستانی و ستاره اسکندریسال 64 به تهران برگشتیم.
من دیپلم گرفتم و بلافاصله وارد دانشگاه هنر شدم. سال عجیب و غریبی بود. من چند کار را با هم انجام دادم، تصدیق و دیپلمم را در اوج بمباران های جنگ گرفتم و در دانشگاه قبول شدم.
در حالی که مردم همه در حال فرار بودند و صدای آژیر خطر تبدیل به موسیقی متن زندگی تک تک مان شده بود. طنز عجیبی بود، من زیر نور چراغ داشبورد ماشین در جاده فشم فلسفه و منطق می خواندم، در صورتی که همه چیز در دنیای اطرافم غیر منطقی بود. در همین حال و هوا شدم دانشجوی رشته کارگردانی و بازیگری دانشکده هنرهای نمایشی.
در همان ترم های اول که اکثر درس هایمان عمومی بود، من غرق تئاتر شدم و 17 نمایش را به کارگردانی خودم روی صحنه بردم. کم کم شروع به بازی کردم و توجه ها بیشتر به بازی ام جلب شد و پیشنهاد پشت پیشنهاد از راه رسید.
با محمد رحمانیان، مهتاب نصیرپور، علی دهکردی و خیلی های دیگر هم دوره بودیم. شروع به بازی در تلویزیون و سینما کردم، کارهایی مثل سریال «عبور به خیر» و… اما اولین کار جدی ام که خیلی دیده شد، سریال «آپارتمان» بود. اواسط دهه هفتاد بود. جنگ تمام شده ودوران اصلاحات هم رو به پایان بود و فضای جامعه داشت بازتر می شد. من هم دیگر ده سالی بود به عنوان بازیگر شناخته شده بودم.
جوانی شهره لرستانی
اما آپارتمان نقطه اوج کارم بود. بعد نوبت به «امام علی(ع)» و «لیلی با من است» و… رسید تا دیگر کاملا به عنوان بازیگری جدی ثبت شوم، در حالی که همیشه ذوق و شوق کارگردانی داشتم.
اولین خاطره ای که یادتان می آید چه خاطره ای است؟
من گم شده بودم. برای گردش و تفریح به تهران آمده بودیم. دو سالم بود. کوچه برلن و کوچه مهران دقیق یادم نیست، آن طرف ها گم شدم. یک آدامس فروش پیدایم کرد و من را بغل کرد گذاشت روی دستگاهش و گفت کدام آدامس را می خواهی. احساس خوبی داشتم. آن آدامس خوردن مفت و مجانی خیلی بهم مزه داد. با خودم می گفتم خدا کند پدر و مادرم پیدایشان نشود تا من بیشتر از این آدامس ها بخورم. تصویر آن آدامسها و همه مهربانی آن مرد که امیدوارم هر جا که هست خوشبخت باشد از ذهنم پاک نمی شود. اما مادرم خیلی ترسیده بود و حال بدی داشت. او هنوز که هنوز است گاهی با جیغ و گریه از خواب بیدار می شود و می گوید خواب دیدم تو گم شدی.
* بهترین هدیه ای که در زندگی تان گرفته اید چه بوده است؟
یک دوچرخه بود. بچه بودم و آبله مرغان گرفته بودم. یک روز در همان حال مریضی پدر و مادر و خواهر و برادرم همه با هم آمدند من را بردند روی بالکن. چیزی را که می دیدم باورم نمی شد. یک دوچرخه نارنجی خیلی خوشگل بود. فوق العاده خوشحال شدم.
* تفریح شما چیست؟
تماشای فیلم با دوستانم و سفر. من خیلی سفرهای داخلی و خارجی رفتم.
* اهل آشپزی هم هستید؟
آشپزی را خیلی دوست دارم.
* چه غذایی را خیلی خوب می پزید؟
تبحرم در پخت استانبولی و خورشت کرفس و خورشت بادمجان است.
شهره لرستانی فعالیت خود را در تئاتر از سال 1364 با عنوان کارگردانی آغاز نمود. در سال 1371 با بازی در فیلم نیاز به کارگردانی علیرضا داودنژاد به سینما راه یافت.
فیلم شناسی شهره لرستانی
سینما
139424 سپتامبرمریم ابراهیم وند
- 1394آشوبکاظم راست گفتار
- 1393ایران برگرمسعود جعفری جوزانی
- 1388حلقه های ازدواجشاهین باباپور
- 1388یک جیب پر پولقدرت الله صلح میرزایی
- 1387اخراجی ها 2 مسعود ده نمکی
- 1386تسویه حسابتهمینه میلانی
- 1385نصف مال من، نصف مال تووحید نیکخواه آزاد
- 1385اخراجی هامسعود ده نمکی
- 1384زیر درخت هلو ایرج طهماسب
- 1385گیس بریدهجمشید حیدری
- 1377محبوبهاحمد حسنی مقدم
- 1374توطئهعلی قوی تن
- 1374لیلی با من استکمال تبریزی
- 1373مروارید سیاهحبیب اله بهمنی و شفیع آقا محمدیان
- 1372پناهندهرسول ملاقلی پور
- 1371مأموریت آقای شادیمحمدرضا زهتابی
- 1371آذرخشاحمدرضا درویش
- 1370نیازعلیرضا داودنژاد
سریال
اغر بخیر1365مجید بهشتی
- آپارتمان1371–1372اصغر هاشمی
- حماسه ایثار1372کاظم بلوچی
- میثاق خون 1372حسین مختاری
- آوای فاخته1373بهمن زرین پور
- مروارید سیاه1373
- به رنگ صدف1375عباس رنجبر
- امام علی1375داود میرباقری
- دستی بر آتش1376معصومه تقی پور
- هتل1377
- مختارنامه1381داود میرباقری
- قرارگاه مسکونی1385سیدجواد رضویان
- ساعت شنی (مجموعه تلویزیونی) 1386بهرام بهرامیان
- سه در چهار1387 مجید صالحی
- اشک ها و لبخندها1388
- دارا و ندار1389مسعود ده نمکی
- سه پنج دو1390حسین سهیلی زاده
- چمدان1391خسرو ملکان
- کلاه پهلوی1391سید ضیاءالدین دری
- دختری به نام آهو1391قدرت الله صلح میرزایی
- اولین انتخاب1392مهدی صباغ زاده
- ما فرشته نیستیم1393 فلورا سام
کارگردانی
- در پوست شیر (تله تئاتر، 1379)
- ماه منیر (فیلم تلویزیونی، 1387)
- بی بی خاتون (فیلم تلویزیونی، 1387)
- زیرخاکی (فیلم تلویزیونی، 1389)
- باور آرامش (فیلم تلویزیونی، 1392)
- ماجراهای خاله دنا و شپلک (مجموعه تلویزیونی، 1393)
- تولد جنجالی (فیلم سینمایی ، 1394)
شهره لرستانی در نقشه های متفاوت
میرطاهر مظلومی و شهره لرستانی
شهره سلطانی و نصرالله رادش و حسین رفیعی
شهره سلطانی و شهره لرستانی در کنارهم