تصاویر اقوام نزدیک شهره لرستانی و قدردانی از آنها + عکس
شهره لرستانی در سری جدید پست های خود در اینستاگرام قصد دارد با انتشار تصاویری از اقوام و دوستان نزدیک خود تک تک از آنها قدردانی کند که اولین سری این پست ها را میتوانید در ادامه مطلب مشاهده کنید.
تکریم اقوام . ....در این فراغ قرنطینه وار ، مدیدی است از دیدار اقوام و خانواده دوریم و زنده باد مخترع انواع گجت را که امکان شنیدن صدا و دیدن صورت عزیزان را میسر می کند ..... ....قصد دارم هر بار از عزیزانی که در زندگی ام نقش داشته اند و نیز از اقوام گرانقدرم قدر دانی کنم ....اولین تقدیر از خاله بزرگترم و خانواده اوست ...خاله افسر عزیز که تا بیاد می اورم برای همه مان مادری کرده ....خاله ای به غایت مهربانی، مومن،.و کد بانو ...از کودکی تا امروز زبانش به نرمی وآموزش های نیک قوممان در راستای احترام به بزرگتر ها بوده است.... محبت در سکوت و ایمان از آموزه های خاله افسر عزیزم بما بوده است....... فرامرز ( فریبرز) عزیز برادر مهربانم و فرزند برومند خاله افسر ،که بی شک شجاع ترین الگوی کودکی های من بوده. او با موتور هزارش و کتاب هایی که می خواند و تسلط اش در کلام و سفر رفتن و موهایی مجعد که همیشه در اثر موتو سواری شکل جذابی می گرفت..بی شک پیشرو و پیشتاز آیین بزرگسالی بود..و زودتر از همه ما بچه ها به بلوغ فکری رسید....او را در کودکی، مهندس صدا می زدیم و امروز او مهندس برجسته عمران و پدر مهربان فرزندانی است که همه به او می بالند سهیلا ی عزیزم خواهری مهربان و صبور و صمیمی و همراه همیشگی فیلم دیدن ها و سفر ها و ...خندیدن های بی بهانه ...با قلبی سرشار از انساندوستی و درک....سهیلای جاودانه ما مهربان و بی ازار و همراه همیشگی همه است دو فرزند هنرمندش را عاشقانه دوست دارم ...چیزی نیست که زیر سقف این اسمان از او بخواهی و او دریغ کند، فرهاد عزیزم برادر شاد و شوخ و بازیگوش کودکی ها ، که تمام نشاط خانه از او می آمد ..و حالا سالهاست با وقار و مطالعاتی پیگیر و فاضلانه می شنومش...دیدار کم است اما نصایح خردمندانه اش همیشه درگوشم نجوا می کند شهرزاد عزیزم همبازی همیشگی کودکی و شیطنت های کاشفانه ......راز دار و محرم اسرارم...وصی وصیت نامه ام ....او بی شک جوانترین و جذاب ترین مادر بزرگ کوچولوی تمام دنیاست...و دو فرزندش بند دل من علی عزیزم سخت کوش و با هوش و مصمم ...زندگی ساز و پدری جذاب با درایتی مثال زدنی باید نامی ببرم از دو داماد برجسته و اصیل و شریف خاله مهندس بهروز بسطامی و مهندس بهمن رستمیان....که هردو بی نظیرند این حاصل زندگی خاله افسر شریف و مهربان من است ،برای او و فرزندان و نوادگان و متعلقانش خیر و برکت از خدا می خواهم
زندگینامه
----------------------------------------------------
نام: شهره
نام خانوادگی :صالحی لرستانی
تاریخ تولد: 26 مهر 1345
محل تولد:خرم آباد
تحصیلات: فوق لیسانس فیلمنامه نویسی
----------------------------------------------------
شهره صالحی لرستانی متولد 1345 خرم آباد بازیگر تئاتر و سینما و فیلمنامه نویس است.
کودکی شهره لرستانی
خاطرات شهره لرستانی:
پدرم قاضی دادگستری و مادرم معلم بود. شاید دیدن مادری که هر روز شال و کلاه می کرد و سر کار می رفت، باعث شد تصویری که از زن در ذهن کودکانه من و خواهر بزرگم شکل گرفت، تصویر زنی شاغل باشد. اصلا فکر نمی کردیم چیزی به اسم زن خانه دار هم وجود داشته باشد. در همان بازی های کودکانه هر کدام کاری را انتخاب کرده بودیم، انگار جنم بعضی کارها از همان زمان در خونمان بود و امواج نامرئی تقدیر ما را به سمت شان هدایت می کرد. من از پنج سالگی دوست داشتم نمایش اجرا کنم و در همان عوالم بچگی، بدون اینکه بدانم اسم این کار کارگردانی است، نمایش های کودکانه ام را خودم کارگردانی می کردم. در خانه مان پرده ای اتاق نشیمن را از پذیرایی جدا می کرد. من همه را جلوی این پرده به صف می نشاندم و با صدای بلند اعلام می کردم:ساکت باشید. کارگردان شهره اجرا می کند.
شهره لرستانی و
سال 64 به تهران برگشتیم. من دیپلم گرفتم و بلافاصله وارد دانشگاه هنر شدم. سال عجیب و غریبی بود. من چند کار را با هم انجام دادم، تصدیق و دیپلمم را در اوج بمباران های جنگ گرفتم و در دانشگاه قبول شدم. در حالی که مردم همه در حال فرار بودند و صدای آژیر خطر تبدیل به موسیقی متن زندگی تک تک مان شده بود. طنز عجیبی بود، من زیر نور چراغ داشبورد ماشین در جاده فشم فلسفه و منطق می خواندم، در صورتی که همه چیز در دنیای اطرافم غیر منطقی بود. در همین حال و هوا شدم دانشجوی رشته کارگردانی و بازیگری دانشکده هنرهای نمایشی. در همان ترم های اول که اکثر درس هایمان عمومی بود، من غرق تئاتر شدم و 17 نمایش را به کارگردانی خودم روی صحنه بردم. کم کم شروع به بازی کردم و توجه ها بیشتر به بازی ام جلب شد و پیشنهاد پشت پیشنهاد از راه رسید. با محمد رحمانیان، ، و خیلی های دیگر هم دوره بودیم. شروع به بازی در تلویزیون و سینما کردم، کارهایی مثل سریال «عبور به خیر» و… اما اولین کار جدی ام که خیلی دیده شد، سریال «آپارتمان» بود. اواسط دهه هفتاد بود. جنگ تمام شده ودوران اصلاحات هم رو به پایان بود و فضای جامعه داشت بازتر می شد. من هم دیگر ده سالی بود به عنوان بازیگر شناخته شده بودم.
جوانی شهره لرستانی
اما آپارتمان نقطه اوج کارم بود. بعد نوبت به «امام علی(ع)» و «لیلی با من است» و… رسید تا دیگر کاملا به عنوان بازیگری جدی ثبت شوم، در حالی که همیشه ذوق و شوق کارگردانی داشتم.
اولین خاطره ای که یادتان می آید چه خاطره ای است؟
من گم شده بودم. برای گردش و تفریح به تهران آمده بودیم. دو سالم بود. کوچه برلن و کوچه مهران دقیق یادم نیست، آن طرف ها گم شدم. یک آدامس فروش پیدایم کرد و من را بغل کرد گذاشت روی دستگاهش و گفت کدام آدامس را می خواهی. احساس خوبی داشتم. آن آدامس خوردن مفت و مجانی خیلی بهم مزه داد. با خودم می گفتم خدا کند پدر و مادرم پیدایشان نشود تا من بیشتر از این آدامس ها بخورم. تصویر آن ها و همه مهربانی آن مرد که امیدوارم هر جا که هست خوشبخت باشد از ذهنم پاک نمی شود. اما مادرم خیلی ترسیده بود و حال بدی داشت. او هنوز که هنوز است گاهی با جیغ و گریه از خواب بیدار می شود و می گوید خواب دیدم تو گم شدی.
* بهترین هدیه ای که در زندگی تان گرفته اید چه بوده است؟
یک دوچرخه بود. بچه بودم و گرفته بودم. یک روز در همان حال مریضی پدر و مادر و خواهر و برادرم همه با هم آمدند من را بردند روی بالکن. چیزی را که می دیدم باورم نمی شد. یک دوچرخه نارنجی خیلی خوشگل بود. فوق العاده خوشحال شدم.
* تفریح شما چیست؟
تماشای فیلم با دوستانم و سفر. من خیلی سفرهای داخلی و خارجی رفتم.
* اهل آشپزی هم هستید؟
آشپزی را خیلی دوست دارم.
* چه غذایی را خیلی خوب می پزید؟
تبحرم در پخت استانبولی و و است.
شهره لرستانی فعالیت خود را در تئاتر از سال 1364 با عنوان کارگردانی آغاز نمود. در سال 1371 با بازی در فیلم نیاز به کارگردانی علیرضا داودنژاد به سینما راه یافت.
فیلم شناسی شهره لرستانی
سینما
139424 سپتامبرمریم ابراهیم وند
- 1394آشوبکاظم راست گفتار
- 1393ایران برگرمسعود جعفری جوزانی
- 1388حلقه های ازدواجشاهین باباپور
- 1388یک جیب پر پولقدرت الله صلح میرزایی
- 1387اخراجی ها 2
- 1386تسویه حسابتهمینه میلانی
- 1385نصف مال من، نصف مال تووحید نیکخواه آزاد
- 1385اخراجی هامسعود ده نمکی
- 1384زیر درخت هلو
- 1385گیس بریدهجمشید حیدری
- 1377محبوبهاحمد حسنی مقدم
- 1374توطئهعلی قوی تن
- 1374لیلی با من استکمال تبریزی
- 1373مروارید سیاهحبیب اله بهمنی و شفیع آقا محمدیان
- 1372پناهندهرسول ملاقلی پور
- 1371مأموریت آقای شادیمحمدرضا زهتابی
- 1371آذرخشاحمدرضا درویش
- 1370نیازعلیرضا داودنژاد
سریال
اغر بخیر1365مجید بهشتی
- آپارتمان1371–1372اصغر هاشمی
- حماسه ایثار1372کاظم بلوچی
- میثاق خون 1372حسین مختاری
- آوای فاخته1373بهمن زرین پور
- مروارید سیاه1373
- به رنگ صدف1375عباس رنجبر
- امام علی1375داود میرباقری
- دستی بر آتش1376معصومه تقی پور
- هتل1377
- مختارنامه1381داود میرباقری
- قرارگاه مسکونی1385سیدجواد رضویان
- ساعت شنی (مجموعه تلویزیونی) 1386بهرام بهرامیان
- سه در چهار1387
- اشک ها و لبخندها1388
- دارا و ندار1389مسعود ده نمکی
- سه پنج دو1390حسین سهیلی زاده
- چمدان1391خسرو ملکان
- کلاه پهلوی1391سید ضیاءالدین دری
- دختری به نام آهو1391قدرت الله صلح میرزایی
- اولین انتخاب1392مهدی صباغ زاده
- ما فرشته نیستیم1393
کارگردانی
- در پوست شیر (تله تئاتر، 1379)
- ماه منیر (فیلم تلویزیونی، 1387)
- بی بی خاتون (فیلم تلویزیونی، 1387)
- زیرخاکی (فیلم تلویزیونی، 1389)
- باور آرامش (فیلم تلویزیونی، 1392)
- ماجراهای خاله دنا و شپلک (مجموعه تلویزیونی، 1393)
- تولد جنجالی (فیلم سینمایی ، 1394)
خانواده
پدرش قاضی بازنشسته دادگستری و مادرش فرهنگی بازنشسته است
یک خواهر و یک برادر دارد، نام کاملش شهره صالحی لرستانی است که می گوید وقتی مدرسه رفتم به تقلید از نامم را کوتاه کردم
علاقه از کودکی
همیشه گروه تئاتر مدرسه با من بود. از نوشتن و به وجود آوردن لذت می بردم
آن اوایل كه بلد نبودم بنویسم حفظ می كردم، نمایشنامه نویسی که بلد نبودم، اما قصه هایی شبیه نمایشنامه می نوشتم و با گروه تئاترمان اجرا می کردم
زیر میز دادگستری
یكی از تفریحات من و برادرم تابستان ها این بود كه با پدرم به دادگستری می رفتیم
وقتی مراجعین می آمدند، زیر میز پدر پنهان می شدیم و یواشکی آنها را از لای ترک میز زیر نظر گرفته و به حرف هایشان گوش می دادیم. عشق ما دعواهای زن و شوهری بود
دانشگاه و شروع فعالیت
در سال 1364 وقتی 19 ساله بود از شهر همدان که مدتی بخاطر شغل پدر ساکن آنجا بودند به تهران بازگشتند، سپس دیپلم گرفت و بلافاصله وارد دانشگاه هنر شد
در همان ترم اول که اکثرا دروس عمومی بود غرق تئاتر شد و 17 نماش را به کارگردای خود بروی صحه برد، سپس خود نیز کم کم وارد بازی شد
جلوی دوربین
در سال 1365 وقتی 20 ساله بود با سریال اغر بخیر اولین بار وارد قاب تلویزیون شد اما دومین تجربه اش با سینما در سال 1370 با فیلم نیاز بود
بازی در سریال آپارتمان در سال 1371 چهره اش را شناخته کرد
شکست عشقی
شهره لرستانی در بیست و هفت سالگی آنقدر سرخوش و خوشحال بود که حواسش به دور و برش نبود و یک روز با سر به زمین خورد
همه چیز خیلی ساده شروع شد، طوریکه وقتی امروز بهش نگاه می کنم، باورم نمی شود اتفاقی به این سادگی که ساده تر از آن هم قابل حل بود و می توانستم از آن بگذرم، زندگی ام را دگرگون کرد
عکس های شهره لرستانی بازیگر
افسردگی
آن موقع این داستان شکست عشقی ساده و یک خطی برایم اتفاقی بسیار عظیم و سهمگین بود و باعث شد احساس شكستی بزرگ بکنم
موج غم من را در خود غرق کرد و به دامن افسردگی پناه بردم
در این مدت وی 8 سال از بازیگری جدا شد و تنهایی و بیماری اش او را 40 کیلو اضافه وزن تر کرد، بعد از مدتها به کمک روانشناس دوباره به بازیگری برگشت