سیامک انصاری ، از تصمیم به مهاجرت تا فروش عتیقه!|
این روزها سیامک انصاری برخلاف معمول که همکاری با مهران مدیری است (!) در حال بازی در سریالِ بهروز شعیبی یعنی سریال گلشیفته می باشد . با زندگی سیامک انصاری بیشتر آشنا شویم.
سیامک انصاری از بازیگران و کمدین های خوبی است که بیشتر عادت کرده ایم او را در کارهای مهران مدیری ببینیم . این روزها سیامک انصاری برخلاف معمول در حال بازی در سریالِ بهروز شعیبی یعنی سریال گلشیفته است . با زندگی سیامک انصاریبیشتر آشنا شویم.
سیامک انصاری متولد ۱۵ مرداد ۱۳۴۷ در تهران، بازیگر است
فارغ التحصیل لیسانس رشته نمایش از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران است، علاوه بر بازیگری کار کارگردانی و تجربه ساخت سه فیلم کوتاه هم دارد و متاهل می باشد
شروع فعالیت
او فعالیت های هنری خود را سال های قبل در دوران دانشجویی اش شروع کرد
برای اولین بار در سال ۱۳۷۳ با سریال دیدار به قاب تلویزیون آمد سپس سال ۷۴ با فیلم سفر به چزابه پایش به سینما باز شد؛ اما سال ۷۷ آشنایی اش اولیه اش با مدیری و سپس همکاری اش با او مسیر هنری اش را وارد فاز جدیدی کرد
عکس سیامک انصاری
تصمیم به مهاجرت
قبل از سریال پاورچین کارهایم را کرده بودم که از ایران بروم
برادرم تازه فوت کرده بود و من اصلا شرایط روحی مناسبی نداشتم. شال و کلاه کرده بودم بروم، اما جواد رضویان با من تماس گرفت و گفت یک کاری دارد انجام می شود، پاشو بیا، باور نمی کنید پشت لوکیشن دو ساعت تمام راه می رفتم تا خود را قانع کنم بیام داخل، آن قدر راه رفتم تا بالاخره گفتم بروم این کار را هم انجام بدهم و بعد بروم خارج …
و این طور شد که سیامک انصاری در ایران ماند
ازدواج و نحوی آشنایی
سیامک انصاری در ۴۲ سالگی در سال ۹۱ با طناز هادیان ازدواج کرد
زندگی نامه سیامک انصاری
نحوه ازدواج
طناز هادیان : سیامک، دوست یکی از دوستان خانوادگی ما بود ما چند بار همدیگر را دیده بودیم. من هم مثل سیامک هیچ برنامه ریزی برای ازدواج نداشتم
به نظر من ازدواج یک مقوله حسی است یک احساس است که باید در درون فرد به وجود بیاید، زندگی متاهلی هم احساس مسئولیت است هم حس علاقه در کل مجموعه ای از وظایف و احساسات است که باید پذیرفته شود
سیامک انصاری و همسرش
رابطه با مهران مدیری
اگر رابطه همکاری من و مهران مدیری تا امروز ادامه پیدا کرده، فقط به همین دلیل است که وقتی سرکاریم، عملا به جفت مان خوش می گذرد فکر می کنم آرزوی همه آدمها همین باشد :
که وقتی با کسی کار می کنند، آرامش کامل داشته باشند
خیلی اتفاقی بازیگر شدم
خیلی اتفاقی در یک سکانس سینمایی بازی کردم و همان شب پیشنهاد بازی در یک سریال به من شد که فردا صبحش بروم یک نقش در یک سریال تلویزیونی بازی کنم !
این روند طی شد تا همین الان که روبه روی شما نشسته ام، شاید اگر آن شب برای آن سکانس سینمایی نمی رفتم، هرگز اینجا نبودم
زن و شوهری پلی استیشین بازی میکنند
شاید کمی باورش سخته سیامک انصاری عادت شدیدی به بازی های کامپیوتری و از این نوع سرگرمی ها دارد؛ در مورد همسرش می گوید : خوشبختانه من و همسرم در مورد بازی های کامپیوتری با هم تفاهم داریم
عکس سیامک انصاری و همسرش طناز دهقان
شروع محبوبیت
سیامک انصاری از سال ۷۸ با سریال هتل چهره اش را در بین مردم شناخته شده کرد، اما اوج کار او بازی در سریال پاورچین مهران مدیری بود که وی را تبدیل به چهره محبوب در بین مردم کرد
مشکلات شهرت
اوایل که به نگاه مردم عادت نداشتم، خیلی وقت ها حتی دعوایم مش شد
وقتی دیدم اینقدر اذیت می شوم، پیش دکتری رفتم و مشاوره ای گرفتم و بعد از آن، دیگر همه چیز حل شد. ببینید، ما وقتی وارد این حرفه شدیم، اصلا نمی دانستیم قرار است چنین اتفاقاتی برایمان بیفتد
البته این اتفاق دیده شدن و شناخته شدن برای بعضی هایمان افتاد و برای عده ای نیز نیفتاد اما وقتی دیدیم کم کم این قضیه دارد جدی می شود، خودمان را عادت دادیم و قبول کردیم عواقبش را بپذیریم
حسرت بازی
تا حالا اتفاق نیفتاده دلم بخواهد در نقش خاصی از یک فیلم ایرانی یا خارجی بازی کنم و حسرت بازی کسی را داشته باشم اما در تئاتر این اتفاق افتاده است
کار آقای کیومرث مرادی، نوشته نغمه ثمین بود به نام شکلک، آرزویم بود نقش حسن شکلک را من بازی می کردم و واقعا آن نمایش را خیلی دوست داشتم
سیامک انصاری
کار گلیم و فرش
من خیلی وقت ها با پدرم کار می کردم
کار در مورد فرش و گلیم و تولیدات آن همیشه مورد علاقه ام بوده در حال حاضر هم این کار را دنبال می کنم البته آن وقت ها که محصل بودم به پدرم کمک می کردم اما نه به عنوان شغل، اصولا تمام کسانی که پدرشان در بازار تهران کار فرش یا صادرات داشتند یک دوره ای با پدر کار کرده اند
شغل جدید فروش عتیقه جات
بعد از ازدواج همسرم توجه من را به معماری داخلی جلب کر
خب من کار خودم را داشتم و به کاری دیگر فکر نمی کردم پشتکار همسرم باعث شد یک گالری افتتاح کنیم و لوازم قدیمی را جمع آوری کردیم و برای فروش گذاشتیم
عکس سیامک انصاری
مصاحبه با سیامک انصاری
(پیشخدمت جوان و آقایی پیش از گفتوگو سراغ سیامک انصاری میآید و به او میگوید: آقای انصاری من نمیدانم داستان چیست؟ ولی به من گفتند که به شما بگویم امروز داعش نیامده! انصاری هم نفسی به راحتی میکشد و میخندد.)
(انصاری خطاب به من و عکاس) خب، چه چیزی میخورید شما؟
شما خودتان چه چیزی سفارش میدهید؟
من اینجا هر شب یک لیموناد بدون شکر و با یک قاشق مرباخوری عسل سفارش میدهم.
پس ما هم با شما لیموناد میخوریم، منتهی با شکر. اجازه هست گفتوگو را شروع کنم؟
بله، بفرمایید.
عکس سیامک انصاری
یادتان هست اولین بار مهران مدیری را کی و کجا دیدید؟
بله، ما برنامه «گلهای ۷۷» را ضبط میکردیم، مهران اینها (مهران مدیری و گروهش) هم داشتند برنامه «جنگ ۷۷» را میساختند. درواقع لوکیشن هر دو کار در خیابان یاسر بود. «گلهای ۷۷» اولین کاری بود که مهران غفوریان کارگردانی میکرد.
ما شبها آنجا آیتمهایی ضبط میکردیم و صبح کارگردان تلویزیونی ما مهدی مظلومی آنها را نشان مهران مدیری میداد تا نظر او را هم درباره کار بداند. در یکی از این دفعات مهران من را دید و به من گفت: چقدر ترکیب تو و جواد رضویان خوب است و امیدوارم بتوانیم روزی سهتایی کار کنیم.
بعد از آن مدتی همدیگر را ندیدیم، چون من درگیر چند کار سینمایی و سریال تلویزیونی شدم. تا اینکه مهران «طنز۸۰» را برای عید نوروز کار کرد که هر شب کمدینهایی را به برنامه دعوت و فضای کمدی کشور را به اتفاق آنها نقد و بررسی میکرد.
یک شب هم من و جواد رضویان را دعوت کرد و ما هم گفتیم که مجموعههای کمدی متن و دکور مناسبی ندارد و امیدواریم روزی این آثار چفت و بست درستی داشته باشد. درست سال بعدش بود که من سریال «پاورچین» را با مهران کار کردم.
گفتگو با سیامک انصاری
رازی در این دوستی و همکاری مداوم نهفته است یا همه چیز خیلی ساده پیش رفت؟
همه چیز خیلی ساده است.
این سوال را به این خاطر میپرسم که بسیاری از زوجها یا گروههای هنری به مرور زمان از هم جدا یا منحل میشوند و هر کدام به راه خود میروند.
خب، چنین چیزی فقط در اینجا باب است.
البته در دنیا هم چنین جداییهایی اتفاق افتاده است؛ مثل جدا شدن جری لوییس و دین مارتین که زمانی زوج کمدی درخشانی بودند.
بله، میدانم، ولی فراگیر نیست. ببینید، این کاری که ما میکنیم، ماحصل یک تلاش گروهی است. اگر گروهی نباشد، من تنهایی بروم چه کار کنم؟ مهران مدیری، جواد رضویان، مهران غفوریان، محمدرضا هدایتی یا هادی کاظمی تنهایی بروند چه کار کنند؟ شما بگویید.
مهران مدیری و سیامک انصاری در دورهمی
شما به هر حال باتوجه به تحصیلات، تجربه و پیشینه کاریتان باز در همین رشته فعالیت خواهید کرد. حالا با مهران مدیری نشد، با کارگردان دیگری کار میکنید.
سوالم همین است، چرا باید با افراد دیگری کار کنم؟ اصلا چرا باید کاری را که جواب داده عوض کنیم؟ این چه سوالی است که همیشه از ما میپرسند که تا کی میخواهید با هم کار کنید؟
من که از طرفداران زوج شما و مهران مدیری هستم، میخواهم به دلایل موفقیت و تداوم این همکاری اشاره کنید.
منظورم شما نیستید، کسانی هستند که این سوال را با نگاهی بدبینانه و غرضورزانه میپرسند. جواب من هم این است که همکاری ما در کارهای مختلف با ۲۰، ۳۰ درصد بالاتر یا پایینتر جواب داده، چرا باید آن را ادامه ندهیم؟
(همان پیشخدمت جوان ابتدای گفتوگو از پشت پیشخوان میپرسد: چیزی هم همراه لیموناد میل میکنید؟ سیامک انصاری هم از ما میپرسد: پای سیب میخورید؟ پس از تائید ما با صدای نسبتا بلند میگوید: پای سیب).
تصاویر سیامک انصاری
همکاری شما و مدیری یادآور همکاری برخی بازیگران و کارگردانان بزرگ تاریخ سینما مثل توشیرو میفونه و آکیرا کوروساوا، کلاوسکینسکی و ورنر هرتزوگ و جانی دپ و تیم برتون است که سالها با هم کار کردهاند؛ منتهی در فضایی کاملا متفاوتتر و قدری کوچکتر. میخواهم بدانم این همکاری طولانیمدت باعث شده روی یکدیگر تاثیر بگذارید؟
به هر حال بعد از این همه سال صد درصد، هم بازیگر و هم کارگردان راحتترند با کسی کار بکنند که همدیگر را درک کنند و بفهمند. دوست دارند با کسی کار کنند که شناخت کاملی از او دارند و زیروبم یکدیگر را بهتر میشناسند.
این مساله را هم نباید فراموش کنیم که ما یک فیلم سینمایی کار نمیکنیم، ما معمولا ۹۰ برنامه ۴۰ دقیقهای میسازیم. این فرق میکند با فیلمی سینمایی که شما با کارگردانی کار کنید و بعد به او بگویید خداحافظ. ما ۱۲ سال اینطوری با هم کار میکنیم که لازمه این وضع شناخت خیلی کامل است.
اصلا باید روحیه و اخلاقمان یکی باشد که در مسیر ساخت پروژه روی مخ همدیگر راه نرویم! در ۱۲ سال گذشته این گروه از خانوادههایشان بیشتر همدیگر را دیدهاند. این مساله برای آدمها تا نیایند اینطور با هم کار کنند قابل درک نیست.
در این مثالهایی که من زدم سخت است بتوان گفت کدام یک تحت تاثیر دیگری هستند. درباره شما و مهران مدیری ما با تاثیری متقابل طرفیم یا یکی زیرسایه دیگری بوده است؟
قرار نیست کسی تحت تاثیر کسی باشد. ولی فکر میکنم تاثیر ما بر یکدیگر مساوی بوده و اگر آن را در دو کفه ترازو بگذاریم هیچ طرف سنگینتر نخواهد بود.
سیامک انصاری و طناز دهقان
با اینکه نقشهای مختلفی در کارهای مدیری بازی میکنید، اما قالب کلی نقشها یکی است و ما با آدمی طرفیم که با بدبیاریها و شکستهای زیادی مواجه میشود.البته این نقشها با توانایی و شیرینی ذاتی شما به شکلی دوستداشتنی وعالی ارائه میشود، اما چرا کارگردان همیشه شما را در همین قالب میخواهد؟
چون جواب داده است، به نظر شما چه کار کنیم؟ در کارهای بعدی من سر مدیری بلا بیاورم خوب است؟! (میخندد)
خودتان کدام یک از کاراکترهایی را که بازی کردید، دوست دارید؟
کیانوش استقرارزاده در «شبهای برره».
یکی از کارهای خوبی که مدیری در آثارش باب کرد، نمایش لحظات بامزهای از پشت صحنهکار و آن خندیدنهای ناگزیر حین ضبط است. در کارهای مدیری بیشتر از همه مقابل کدام بازیگر خندهتان میگیرد؟
در سریالهای مختلف فرق میکند.
مصاحبه با سیامک انصاری
فکر کنم بیشتر مقابل خود مهران مدیری خندهتان میگیرد، بخصوص وقتی رخ به رخ و بیش از حد به او نزدیک میشوید!
نه اتفاقا، اگر بخواهیم بیشتر و دیتیلی (با جزئیات) جلو برویم مثلا در «قهوه تلخ» برایم بسیار سخت بود که جلوی جواد عزتی و هادی کاظمی ـ که نقشهای بابا اتی و باباشاه را بازی میکردند، بازی کنم و نخندم.
در شبهای برره هم گاهی جلوی شیرفرهاد (مدیری)، محمد شیری عزیز که بسیار شیرین بازی میکرد، هادی کاظمی و رضا شفیعی جم میخندیدم. در «باغ مظفر» هم کار سختی داشتم که جلوی شفیعی جم و نصرالله رادش که فوقالعاده بودند، نخندم. به هرحال این مساله در کارهای مختلف تقسیم میشود! (میخندد)
عموما جزو کسانی هستید که خیلی میخندید؟
خیلی نه، به هر حال بعد از پنج ماه کار روی یک مجموعه میتوانیم فضا را مدیریت و کنترل کنیم، اما گاهی موقعیتهایی پیش میآید که شما بر اثر حساسیت به یک صحنه یا بیشتر خستگی ناشی از کار زیاد نمیتوانید جلوی خندهتان را بگیرید.
عکس های سیامک انصاری
فکر نمیکنید اتفاقی که برای مجموعه قهوه تلخ افتاد و قسمت پایانی آن توزیع نشد و جوایز برخی برندگان قرعهکشی به دستشان نرسید، مردم را به چنین مجموعههایی بدبین کرده باشد؟
بله، خیلی تاثیر داشت. منتهی تقصیر ما نبود، کار تهیهکننده داشت و او به مشکل خورده بود.
خودتان هم در قرعهکشیها شرکت میکردید؟
خیر.
هیچ وقت به خاطر اینکه سر کارهای آقای مدیری بودید، کار خوب و مهم دیگری را از دست دادید؟
بسیار بسیار زیاد.
از این موضوع ناراحت نیستید؟
نه، چون کاری را که به آن علاقه داشتم انجام میدادم.
(در این لحظه لیمونادها و پای سیبها از راه میرسد!)
چند کار هم با مرضیه برومند انجام دادید. مثل «هتل»، «ورثه آقای نیکبخت»، «زائر»، «کارآگاه شمسی و مادام»، اما از زمانی به بعد دیگر با او کار نکردید، در حالی که همکاریهای خوبی داشتید و میشد شما را در برخی نقشهای کارهای دیگر ایشان هم تصور کرد.
بله، اما نکته اینجاست که مدل کارهای مهران جوری بود که ما فرصت اینکه بخواهیم کار دیگری را انجام دهیم، نداشتیم.
همکاری سیامک انصاری و مهران مدیری
(رو به پیشخدمت جوان: عزیزم، این کمشیرینه؟!/ منظورش لیموناد سفارشداده خودش است. پسر جوان جواب میدهد: بله، این لیموناد با عسل شماست.)
داشتم میگفتم، نمیشود سر کار دیگری رفت، چون کارهای مدیری ممکن است یک سال، دو سال و حتی سه سال طول بکشد.
«شهر موشها ۲» را دیدهاید؟
خیر.
چرا؟
وقت نکردم.
«شهر موشها ۱» و «مدرسه موشها» را چطور، میدیدید؟
بله، یادم میآید.
اگر آن زمان جزو صداپیشهها و عروسکگردانها بودید، دوست داشتید به کدام کاراکتر جان بدهید؟
(موقع خوردن پای سیب کمی فکر میکند و میخندد)
نمیدانم. خیلی تخصصی به قضیه نگاه نمیکردم. همه آنها شیرین بودند.
سیامک انصاری در سریال ابله
چرا کمدینها در ایران دوست دارند بازی در نقشهای جدی را هم تجربه کنند؛ مثلا رامبد جوان، رضا عطاران و خود مهران مدیری این کار را کردهاند. تصور نمیکنید این اتفاق به خاطر این میافتد که کمدینها با اینکه کارشان را خوب انجام میدهند بخصوص در داوری جشنوارهها جدی گرفته نمیشوند؟
چرا از خودشان نمیپرسید؟!
از شما میپرسم که یکی از کمدینها هستید.
من که نقشهای جدی هم بازی میکنم.
بله. میدانم که اصلا بازیگری را با نقشهای جدی شروع کردید، ولی بیشتر به عنوان یک کمدین شناخته میشوید.
من از جانب این بازیگرانی که نام بردید چیزی نمیگویم، اما از طرف خودم در پاسخ شما میگویم کمدی انتخاب خودم بوده است، چون به آن علاقه دارم. اصلا هم دنبال بازیکردن در فیلمها و نقشهای جدی هم نبوده و نیستم، اما گاهی که به من پیشنهاد میشود بازی در آنها را قبول میکنم.
«دعوت» و «جرم» دو تا از بازیهای خوب، جدی و متفاوت شما در سینماست. فکر نمیکنید انتخاب کمدینی چون شما برای کارگردانانی چون حاتمیکیا و کیمیایی نوعی ریسک بوده باشد؟
چه ریسکی؟
که نقش را به یک کمدین میدهند و این خطر وجود دارد که به دلیل حضور شما تماشاگر به جای مواجهه جدی با آن لحظه جدی بخندد و کار خراب شود.
شما فکر میکنید انتخاب من برای آقای کیمیایی خطر بوده؟
تصاویر سیامک انصاری
نه، شما که خوب بازی کردید. منظورم امکان برداشت تماشاگر است که با توجه به ذهنیت کمدی که از شما دارد، آن حضور را جدی نگیرد.
(کمی مکث میکند و با چشمانی درشت به من خیره میشود).
خیالتان راحت باشد، «من باهاتم».
(اشاره به تکیه کلام «منم باهاتم» او در فیلم «جرم»).
(میخندد) حرفتان را تا حدودی قبول دارم. ممکن است تماشاگر بخندد، اما مگر در سینما به من خندیدند؟ چون من نرفتم فیلم را ببینم.
واقعا؟! چرا؟
چون بازیهایم را نمیبینم!
وقت نمیکنید یا میترسید؟
اصولا چند سال بعد آنها را میبینم. مثلا تازه الان بعضی وقتها شبهای برره و قهوه تلخ را میبینم.
برای این نمیبینید چون ممکن است حسرت و حرص بخورید و فکر کنید که میتوانستید جایی از نقش را بهتر بازی کنید؟
بله، اصلا در مخیلهام نمیگنجد که بتوانم همزمان با فیلمبرداری و موقع پخش آن را ببینم.
زندگی حرفه ای سیامک انصاری
درباره جرم یک سوال دیگر هم داشتم؛ پس نسخه دوبله کار را هم ندیدهاید که آقای حسین عرفانی به جای شما صحبت میکرد؟
خیر.
پس اجازه بدهید نکتهای در این ارتباط بگویم. شما خیلی خوب بازی کردید، ولی عرفانی با صدای پرطنین و لحن شیطنتآمیزش آن کلاشی و قالتاقی شخصیت فتاح را پررنگتر و جذابتر کرد.
اوهوم، ولی همانطور که گفتم من نه نسخه اصلی را دیدهام و نه دوبلهاش را.
حتی راشهای (تصاویر) خودتان را هم سرصحنه نمیبینید؟
نه، اصلا نگاه نمیکنم.
این صحنه در چند برداشت گرفته شد؟
فکر میکنم دو برداشت.
احتمالا آن یک بار هم به خاطر اشتباه شخص دیگری صحنه تکرار شد؟
نه، اتفاقا اشتباه از خودم بود.
کدام یک از نقشهای سینماییتان را دوست دارید؟
«بیپولی» (حمید نعمتالله) را از همه بیشتر دوست دارم. همه چیز آن شرکت و آن گروه بازیگری خوب بود.
سیامک انصاری
یادی هم از زندهیاد رسول ملاقلیپور کنیم که شما را وارد سینما کرد و چهار فیلم اولتان با او بود. در «سفر به چزابه»، «کمکم کن» و «نسل سوخته» بازی کردید و در «هیوا» و نسل سوخته دستیار او بودید.
خدا رحمتشان کند. من در دانشگاه آزاد هنر و معماری تئاتر میخواندم و ایشان طی تستی من و چند نفر دیگر از دوستانم را برای سریال سفر به چزابه انتخاب کرد که این شروع کار با خدابیامرز رسول ملاقلی پور بود.
با شما که تازه وارد و جوان بودید، مهربان بود؟
خیلی. او بدون هیچ خساستی هر آنچه را خودش بهطور تجربی میدانست در اختیار دستیاران و اطرافیانش میگذاشت. او هرچه را بصورت غریزی در درونش بود به بهترین شکل به تصویر میکشید.
به امید اینکه روزی کارگردانی کنید، دستیار کارگردان شدید؟
نه واقعا، نمیدانم. قصدم فعالیت در سینما و تلویزیون بود. لزوما خیلی به دنبال کارگردانی نبودم.
عکس جدید سیامک انصاری
شما هم اعتقاد به بیرحمی سینما دارید؟
بیرحم است؟! چطور؟
که در ۲۰ سال فقط ۱۰ فیلم بازی کردهاید. مجال و پیشنهاد بازی به شما داده نمیشود یا خودخواسته جایی برای خود در سینما دست و پا نکردهاید؟
آخر شغل من اصلا سینما نیست.
به هر حال شما کارنامهای هم در سینما دارید. ضمن اینکه بازیگری که تفکیکپذیر نیست که بگوییم شما فقط متعلق به تلویزیون هستید و به سینما نه، شما بازیگرید.
من بازیگر تلویزیونیام.
شما اینجوری نگاه میکنید؟
بله. بعضی اوقات که پیشنهاد بازی در سینما میشود، میروم بازی میکنم، اما سینمایی نیستم. اصلا چرا وقتی آدم در کاری نسبتا موفق است، کارش را عوض کند؟
آخر این تغییر محل کار در بازیگری چندان محسوس و غیرقابل تصور نیست. شما هم در تلویزیون بازی میکنید، هم سریالهای شبکه نمایش خانگی، هم سینما و هم تئاتر.
می دانم، ولی کار من مشخص است و تفکیک شده به مساله نگاه میکنم.
سیامک انصاری و بهاره کیان افشار
اگر همین الان به شما بگویند ممنوعالکار شدید، بیشتر وقتتان را در آن گالریتان میگذرانید و با ترمیم و تزئین فرشهای قدیمی سر میکنید یا کار دیگری میکنید؟!
(متعجب و فکور) معلوم نیست، نمیدانم چه کار میکنم. خیلی برای چنین وضعی برنامه ندارم.
سوال آخر این گفتوگو را خودتان از خودتان بپرسید و جواب بدهید.
من بپرسم؟! (فکر میکند) واقعا نمیدانم چه بگویم. سوالی ندارم.
از من یک سوال بپرسید!
من از شما؟ (کمی مکث میکند) من اصلا هیچ وقت هیچ سوالی در ذهنم ندارم.
یعنی هیچ سوالی برایتان پیش نمیآید در زندگی؟ دغدغهای ندارید؟
چرا، همیشه دغدغهام آلودگی هوا و محیط زیست است. فکر میکنم باید جای خوب و پاکی برای زندگی مردم و بخصوص بچهها وجود داشته باشد.
سیامک انصاری و همسرش
فقط تهران یا کل کشور؟
جایی که ما داریم زندگی میکنیم.
پس جزو کسانی هستید که موافق انتقال پایتخت از تهران هستند؟
خیلی تخصصی به مساله نگاه نمیکنم، اما بله، موافقم.
دوست دارید کدام شهر پایتخت ایران شود؟
جایی که نزدیک به تهران باشد.
حالا اسم یک جایی را ببرید.
شهر خاصی حالا به ذهنم نمیرسد، اما اگر به من بود پایتخت را به مازندران منتقل میکردم.