فصل سوم «شب های مافیا» با حضور امید حاجیلی فیلمبرداری شد

14:59 - 1399/10/06
فصل سوم با حضور بهنام تشکر، نیما ریٔیسی، امیرمهدی ژوله، حسین مهری، امیر کربلایی زاده، مهدی کوشکی، کامران تفتی، امید حاجیلی، هومن برق نورد، شهاب عباسی، رامین ناصرنصیر و احسان کریمی فیلمبرداری شد. .
امید حاجیلی

شب های مافیا» محصول موسسه هنراول بصورت هفتگی، هر سه شنبه از فیلیمو منتشر می‌شود.

این آخرین گروه مقدماتی از اولین سری «شب های مافیا» است و بعد این فصل از هر گروه ۴ نفر برتر انتخاب و به فینال راه پیدا می‌کنند. .

امید حاجیلی، متولد 2 مهرماه 1362، دارای مدرک کارشناسی ارشد موسیقی، استاد حال حاضر دانشکده موسیقی صداوسیما است. نوازنده حرفه ای ساز ترومپت که در بسیاری از آلبوم های موسیقی حضور داشته است، نوازنده سابق ارکستر سمفونیک، آهنگساز و تنظیم کننده چندین تراک در آلبوم های مختلف و هم چنین خواننده، یکی از اعضای اصلی گروه دارکوب و ...!

پاییز گذشته موفق شد اولین آلبوم متفاوت خود به نام آلگرو را بعد از چند سال به بازار عرضه کند. آخرین ماه تابستان، در بین روزهای پرمشغله امید، توانستیم بعداز ظهر نه چندان گرمی را برای گفتگو با او هماهنگ کنیم. البته کولر خاموش دفتر مطبوعاتی، به گرم تر شدن گفتگو کمک کرد.

قبل از هر چیز یک سوال دارم و اینکه چطور با ساز ترومپت در خانه تمرین می کردید؟

- تقریبا به سختی! در حال حاضر، در طبقه پایین منزل سوئیت کوچکی دارم که آکوستیک کردم ولی قبل از آن که در خانه تمرین می کردم، به خاطر نوع صدای ساز ترومپت، صدا از منزل بیرون می رفت و خوشبختانه همسایه ها اعتراض نمی کردند.

اولین آلبومی که به طور رسمی منتشر شد و نام شما در آن بود، آلبوم ایلیا بود. نوازندگی جیم بی و ترومپت و کرال و تنظیم و دکلمه در آن انجام داده بودید. چه شد که با ایلیا همکاری کردید؟

- با ایلیا در موسیقی تاتر آشنا شدم. آن موقع دانشجوی دانشگاه سوره بودم . دوستی به نام علیرضا ناصحی دارم که بازیگر خوبی است و من را به تاتر معرفی کرد. بعد از آن با ایلیا آشنا شدم. روحیه ما به هم نزدیک بود و با هم دوستان خوبی شدیم. در همان موقع ایلیا درگیر گرفتن مجوز آلبوم بود. این آلبوم آن زمان اسم دیگری داشت.

ایلیا مجوز کارها را گرفت، ولی شرکت سرمایه گذار گفت چون زمان زیادی گذشته باید چند تراک تغییر کند. ایلیا قضیه را گفت و من به او قول همکاری دادم. از آنجا همکاری ما شروع شد. تقریبا در انتهای کار ملحق شدم و سه قطعه حذف شد و به جای آن سه تراک اضافه کردیم که تراک ابتدایی هم خیلی سر و صدا کرد.

شما عضو گروه ناصر عبدالهی بودید. بیشتر تراک های آلبوم های ناصر ساز بادی مسی ندارد. در باز تنظیم ها ساز شما در نظر گرفته می شد؟

- برای کنسرت ها تنظیم بر اساس استیج انجام می دادیم و طبق سازبندی که در گروه ارکستر داشتیم، ارکستراسیون و اجرا می کردیم. در اکثر کارهای ناصر ترومپت می زدم و در یکی دو کار جنوبی هم پرکاشن زدم. گروه ناصر چند دوره عوض شد ولی از گروه دوم که تشکیل شد من عضو ثابت بودم.

چطور شد که شما را به عنوان یک تنظیم کننده هم شناختند؟

- دقیقا در خاطرم نیست. زمانی که به استودیو می رفتم و دوستانم کارها را می شنیدند، هنرمندانی را معرفی می کردند و با افرادی مثل حسن پیغان، وحید حاجی تبار، محمد زارع، هومن عقیلی و ... همکاری کردم؛ سه قطعه هم در آلبوم آخر شاهکار بینش پژوه تنظیم کردم و یک کار هم با علیرضا عصار انجام دادم که در آلبوم آینده عصار قرار دارد و خیلی از کارها هم انجام دادم که به خاطر ندارم .

در کارهایی که شما تنظیم کننده هستید، حتما ساز تخصصی خود را قرار می دهید؟

- اگر نیاز باشد قرار می دهم، نه به خاطر اینکه چون من تنظیم کردم، حتما ترومپت در آن زده شود. حتی مایل هستم که نباشد مگر اینکه اصرار بر وجود ترومپت باشد.

این نیاز چه موقع به وجود می آید؟

- موقع تنظیم اگر احساس کنم فضایی باید با ترومپت القا شود، آن را در کار می گنجانم.

تنظیم کنندگان دیگر چه موقع به ساز شما نیاز پیدا می کنند؟

- ترومپت کاراکتر و صدای سازی دارد که هر موقع شنیده شود حالت خاصی ایجاد می کند. هنگامی که تنظیم کننده احساس کند که به این صدا و حالت در کار نیاز هست، از آن استفاده می کند.

روی ساز خودتان به صورت علمی چقدر کار کردید؟

- در سازها رنگ بندی ها متفاوت است. مثلا رنگ ترومپت و ترومبون یکی است، فقط ترومبون کمی بم تر است. از لحاظ رنجی متفاوت است ولی همخوانی زیادی با هم دارند. وسعت ساز خودم مشخص است که از چه نتی تا چه نتی است.

مثلا همین ساز ترومبون که نام بردید و همرنگ ترومپت است و در آلبوم تان هم از آن استفاده کردید، شما به عنوان تنظیم کننده چطور تشخیص می دهید از ترومبون استفاده کنید با ترومپت؟

- وقتی section Bras می خواهیم بنویسیم، یعنی مجموع سازهای بادی را استفاده می کنیم، ترومپت به تنهایی نمی تواند همه را پشتیبانی کند، حتی اگر چند خط پشت سر هم و روی هم اجرا شود. چون محدوده صدای خاصی دارد.

از ترومپت پایین تر که بخواهند نرم تر باشد از ساکسیفون استفاده می کنند و از آن بم تر که بخواهند حجم داشته باشد، ترومبون استفاده می کنند. در واقع اگر بخواهید مجموعه بادی بشنوید باید اینها با هم باشند، مگر اینکه تعمدی بخواهند فقط صدای ترومپت در یک جا باشد، در غیر آن برای شنیدن صدای Section بادی باید همه اینها حتما با هم باشد.

در حالت سلو چطور؟

- بر حسب صدایی که نیاز دارند از ترومبون یا ترومپت استفاده می شود که تنظیم کننده تشخیص می دهد که این صدا توسط ساز تک نوازی شود ولی در غیر آن باید همه این سازها با هم باشد تا صدای خوبی ایجاد شود.

برای قبول نوازندگی موارد خاصی را هم در نظر می گیرید؟

- بعضی وقت ها. ولی بیشتر مواقع نه. زیرا در خصوصیات اخلاقی من نیست که بگویم ابتدا باید کار را بشنوم و بعد تصمیم گیری کنم. این کار باعث می شود انرژی منفی به دوستانم بدهم و حس خوبی القا نمی کند و سعی می کنم تا جای ممکن به افرادی که ارزش کار را می دانند کمک کنم.

در کارهایی که نوازندگی می کنید، خودتان هم اعمال نظر می کنید؟

- خیلی وقت ها. چون در هر صورت بهترین حالتی که نوازنده می تواند اجرا کند را خود او می شناسد. آهنگساز هم که ساز من را به درستی نمی شناسد در هر قسمت که اعمال نظر من به عنوان نوازنده ساز منجر به ایجاد صدا و نتیجه بهتری شود، قبول می کند.

در مجموع، روند حرکت شما در نوازندگی، آهنگسازی، تنظیم کنندگی و خوانندگی به چه صورت بوده است؟

- در ابتدا که نوازندگی بود. من در هنرستان ویولن و قبل از آن پیانو می زدم و بعد هم ترومپت. بعد از آن کم کم حس آهنگسازی بوجود آمد که روی کار ملودی بگذارم و بعد تنظیم شروع شد و در نهایت هم خوانندگی.

در خوانندگی چه هدفی را دنبال می کنید؟

- من همه جا گفتم که عاشق موسیقی آمریکای لاتین هستم، دوست دارم همیشه کارهایی را خودم اجرا کنم. به همین خاطر خواننده شدم ولی این حالت نیست که فقط برای خودم کار کنم، هر کس مدل کارهایش مثل من باشد حتما با او کار می کنم. همانطور که با بابک بروجردی دو سه تا کار تنظیم کردیم، روحیه ما به هم نزدیک است و بابک کمک کرد تا کار بهتر شود. خوانندگی هم دغدغه من نیست که بخواهم به عنوان خواننده فقط درگیر این مسئله شوم.

چرا به این اندازه پیگیر فیدبک آلبوم اول تان به عنوان اولین تجربه رسمی خوانندگی بودید؟

- چون اولین بار بود که در ایران این سبک اجرا می شد و همه می گفتند این کار ریسک است. من به این سبک علاقه خاصی دارم و تصمیم گرفتم آلبوم را به سبک آمریکای لاتین ارائه کنم. البته فکر می کنم برای هر خواننده ای مهم باشد ولی چون من همه کارها را خودم انجام دادم، فقط دنبال بازخورد خوانندگی نبوده ام و دوست دارم همه نظرات در مورد شعر و آهنگ و تنظیم و نوازندگی و حتی سلویی که زدم را بشنوم. نظرات و انتقادات چه بد و چه خوب لذت بخش است به شرط آنکه سازنده باشد.

در مدت زمان طولانی که آلبوم تان در انتظار مجوز و انتشار بود، فکر این را نمی کردید که فرد دیگری این سبک را کار کند؟

- نه. به هیچ وجه. مطمئن بودم که این اتفاق به راحتی نمی تواند بیفتد. البته اگر کسی در این سبک آلبوم عرضه می کرد هم برای من مهم نبود. من این سبک را دوست دارم و می دانستم که نتیجه کارم را می گیرم.

بعد از گذشت 9 ماه از انتشار آلبوم نقاط ضعف و قوت آلبوم چه بود؟

- نکته ای که خیلی ها می گفتند انتخاب شعرها بود. این شعر ها سلیقه چند سال پیش من است. البته می توانست قوی تر سروده شود ولی نه اینکه الزاما بار مفهومی بیشتری داشته باشد، در واقع این سبک موسیقی شعر راحتی لازم دارد. شاید اگر الان هم بخواهم این کار را انجام بدهم و دوباره با کسی به نتیجه مطلوب نرسم ، خودم مجبور به گفتن برخی ترانه ها شوم. نقطه قوت کار، سبک آلبوم بود، با توجه به اینکه هیچ تبلیغی برای معرفی آلبوم آلگرو نشد و هنوز خیلی ها نمی دانند چنین آلبومی با این سبک عرضه شده است. فروش آلبوم هم خوب بود و فکر نمی کردم به این اندازه باشد، متفاوت بودن آلبوم و اینکه همه مردم، آلبوم و سبک کاری را دوست ندارند هم می تواند پوئن مثبتی باشد. در سایت های موسیقی و نشریات مختلف هم بحث زیادی در مورد آن شد که راضی کننده بود.

سوالی هم از شما در مورد تنوع کارهای آلبوم شده بود.

- در ایران شنونده ها حرفه ای نیستند. کار داخلی برای فروش باید تنوع داشته باشد و مردم این شلختگی را دوست دارند. مثلا کنسرت باید همه سبک آهنگی در آن اجرا شود. در صورتی که باید به این صورت باشد اگر سبک من لاتین است، فقط طرفداران این سبک بیایند و اگر من 20 قطعه این سبک هم بزنم خوششان بیاید. ولی چون مشخص نیست، اگر کنسرت به این شکل اجرا کنم برای عده ای خسته کننده می شود، شاید این عده نباید به این کنسرت می آمدند. به همین خاطر خواننده ها سبک ندارند و اگر سبک مشخص کار کنند، مردم می گویند کارها یکنواخت و شبیه شده است! خواننده ای که راک و لاتین و تند و کند و ... می خواند، اصلا خواننده محسوب نمی شود. ولی در ایران این موضوع جا افتاده و برای فروش آلبوم باید ناخودآگاه کارهای مختلف و متنوع در آلبوم قرار بگیرد.

خب طرفداران همین صحبت شما به تراک آخر آلبوم ایراد می گرفتند.

- وقتی تراک های آلبوم من در یک سبک نیست پس تراک آخر هم می تواند در آن جا بگیرد. شاید نسبتا در یک سبک باشد ولی کل آلبوم در یک سبک نیست. چون واقعا ترسیدم کل آلبوم لاتین باشد. آهنگ های من لاتین است ولی گرایشات متفاوت دارد. در یکی ساز عربی می زند، یکی افغانی می خواند، بیس کار لاتین است.

کارهای آرام هم می توانست لاتین باشد ولی ریتم ندارد. مجبور شدیم کمی تنوع قطعات را بیشتر کنیم. دو کار را برای ریمیکس به سیروان دادم تا کمی مردمی تر شود و مردم بهتر ارتباط برقرار کنند.

دوستداران این سبک از تراک عشق منی، ورژن لاتین، خیلی خوششان می آید ولی مردم عادی با ریمیکس آن ارتباط برقرار می کنند. به همین خاطر مجبور هستم روی سبک خاصی پافشاری نکنم.

در واقع روی لبه تیغ است. اگر ایران نبودم و یا می خواستم در مارکت جای دیگری کار کنم مطمئن باشید حتما کل آلبوم آلگرو لاتین بود. حتی تراک های آرام هم لاتین بود.

در سبک لاتین ایده های خود را از کدام آهنگسازان می گیرید؟

- در یک مدتی کارهای ریکی مارتین که پاپ – لاتین است، گلوریا استفان که ملودی قطعه عشق منی هم از او بود و در آلبوم نوشتم، مارک آنتونی و مدل های راک تر کارهای سانتانا و ... من خودم را با آنها مقایسه می کنم. دوست دارم کارهایم به آنها نزدیک شود و این اتفاق کم و سخت می افتد. آنها تیمی کار می کنند و این سبک متعلق به جنس موسیقی آنها است. در عین حال تنظیم می تواند نزدیک شود ولی همه چیز تنظیم نیست.

کلام فارسی خیلی سخت روی کار می نشیند، چون هجاهای بلند دارد و تاکید روی کلمات خرد خرد ندارد. بنابراین برای اجرای ریتمیک بار مفهومی شعر پایین می آید. اگر موسیقی آلبوم را یک خواننده خارجی روی آن بخواند خیلی به جنس موسیقی بزرگان این سبک نزدیک است ولی وقتی شعر فارسی روی آن قرار می گیرد، موسیقی فدای کلام می شود.

زمان عرضه آلبوم هم مناسب نبود

- بله اصلا مناسب نبود. آخر پاییز بود و ماه محرم و صفر یک هفته بعد آغاز شد. ولی من ناراضی نبودم که آن زمان عرضه شد، فقط منتظر بیرون آمدن آلبوم بودم، اصلا دیگر کلافه شده بودم.

چطور حامد نیک پی در آلبوم شما حضور داشت؟

- حامد دوست 13- 14 ساله من هست. بعد از ایران رفت و آنجا شروع به فعالیت کرد. این کار را چند سال پیش ضبط کردیم.

برنامه بعدی برای آلبوم دوم خودتان چیست؟

- برای آلبوم دوم در حال فکر کردن هستم، یکی دو کار هم اتود زده ام ولی هنوز خیلی جدی نگرفته ام.

الان باید کار آلبوم را تمام کنید تا 9 سال دیگر عرضه شود!

- نه. مطمئنا این بار این اتفاق نمی افتد. زمانی که تصمیم بگیرم و شروع کنم، مدت زیادی طول نمی کشد.

به سراغ فعالیت گروهی شما برویم. در مورد گروه دارکوب بگویید

- در گروه دارکوب بیشتر زحمات را از ابتدا همایون نصیری کشید. در این فکر بود و ایده خود را عملی کرد؛ از همه بچه های دارکوب پشتکار قوی تری دارد. 4-5 نفر اعضای اصلی گروه هستیم. همایون گروه را جمع کرد و با هم کارها را تنظیم کردیم. با هم جلو رفتیم. کارها اضافه و کیفیت آنها بهتر شد. نفرات و خواننده های مهمان اضافه شدند و به اینجا رسیدیم که الان هستیم.

هدف گروه دارکوب، نشان دادن تاثیر موسیقی بدون خواننده برای ایرانیان است؟

- موسیقی بدون خواننده خیلی تاثیر دارد. شما وقتی کنسرتی را می خواهید ببینید، می گویند کنسرت خواننده است و نوازنده هر کسی باشد اصلا مهم نیست، بعد هم فقط خواننده جلو سن است و دیده می شود و برای نوازندگان هیچ فضایی برای ارتباط و معرفی به مردم نیست.

خوانندگان هم به نشان دادن نقش نوازنده مشتاق نیستند و نمی دانم چرا! گروه دارکوب بهترین نوازنده ها را بدون هیچ خواننده ای دور هم جمع کرده است و نشان دادیم که خواننده در کنار نوازنده ها می تواند نقش داشته باشد، مثل خواننده هایی که به عنوان مهمان آوردیم. در واقع نگفتند کنسرت خواننده می رویم، کنسرت دارکوب بود که خواننده مهمان در آن اجرا داشت.

چطور به این هدف رسیدید؟

- خب این هم برای خود اصولی دارد. اینکه نوازنده ها هر کدام حرفی برای گفتن دارند. در حال حاضر در گروه دارکوب بهترین نوازنده ها را داریم. من شنیده ام موجی راه افتاده و گروه های بی کلام تشکیل شده است. ولی سطح نوازنده ها بسیار مهم است، اینکه گروهی با سطح نوازندگی نامعقول دور هم جمع شوند، کار گروه های بی کلام را خراب می کنند و مردم فکر می کنند که نوازنده های غیرحرفه ای تشکیل گروه بی کلام می دهند. در حال حاضر دارکوب با سطح کارهای خود نشان داده است که خواننده می تواند نقش پر رنگ تر از نوازندگان نداشته باشد. این تفکر به این شکل در ایران اتفاق نیافتاده بود.

در واقع این مشکل در ایران هست که نوازنده ها مطرح نمی شوند و نقش آنها نادیده گرفته می شود

- در ایران همیشه خواننده مطرح بوده و سالها است که ما نوازنده ها پشت خواننده ها بوده ایم و هیچ اتفاقی هم برای ما نیافتاده است. خواننده ها هم نخواسته اند که این اتفاق بیفتد و حتی اگر فضایی هم باشد که خواننده بتواند نوازنده را مطرح کند، باز هم خواننده ها کوتاهی می کنند.

و اگر کار اینترنتی هم پخش شود که اصلا مشخص نمی شود نوازنده چه کسی بوده است.

- بله، اطلاعات کمتر می شود. آهنگساز و تنظیم کننده کمی بیشتر مطرح می شوند ولی نوازنده اصلا جایی بین مردم ندارد! در واقع موسیقی در ایران اصلا جاری نیست و همیشه به صورت فان و تفریح است، حتی کسی که سی دی می خرد برای تفریح این کار را انجام می دهد. به همین خاطر در موسیقی به صورت فان اتفاق خاصی نمی افتد.