معرفی کتاب با متین ستوده + عکس

17:46 - 1399/10/03
متین ستوده با انتشار استوری در اینستگرام خود پیج کتاب فروشی خود را معرفی کرد و مردم را به کتاب خوانی دعوت کرد
متین ستوده

معرفی کتاب با متین ستوده + عکس2

متین ستوده در رشته مدیریت بازرگانی تحصیل کرده‌است و در کلاس‌های بازیگری امین تارخ نیز شرکت کرده‌است. متین ستوده تا کنون در سریال‌های سه دونگ، سه دونگ، میکائیل و سریال غیرعلنی و سریال لیسانسه ها به ایفای نقش پرداخته‌است.

چکیده ای از بیوگرافی میتن ستوده

نام اصلی :متین السادات ستوده

زمینه فعالیت: سینما، تلویزیون و تئاتر

تولد: ۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۴

محل زندگی: تهران

پیشه: بازیگر

سال‌های فعالیت: از ۱۳۷۴ تاکنون

متین ستوده فرزند سیدحسین ستوده، هنرپیشه سینما و تلویزیون متولد ۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۴ است. متین ستوده لیسانس مدیریت بازرگانی دارد. سیدحسین پدر متین که متولد ۱۳۲۷ در محله پشت بازار خرم‌آباد و کارمند صداوسیما است؛ مادر متین نیز معلم دبستان بود که پس از ۳۵ سال خدمت بازنشست شد.

معرفی کتاب با متین ستوده + عکس5

متین ستوده اصالتا خرم آبادی است

متین ستوده در زمان خردسالی دو بار تجربه بازیگری را به خاطر حضور پدرش در صدا و سیما به دست آورد؛ یک بار به سن ۱۰ سالگی در نقش نوه مرحوم حمیده خیرآبادی در سریال "این خانه دور است" و بار دیگر در نقش نوه مرحوم هادی اسلامی در سریال "بازنشستگی"؛ البته پس از این دو نقش، پدرش با بازی کردن او به دلیل عقب افتادن از درس تا مدتی مخالفت کرد.

متین ستوده دوران جوانی در کلاس‌های بازیگری امین تارخ نیز شرکت و فعالیت حرفه‌ای خود را با حضور در همین کلاس‌های بازیگر شروع کرده است.

معرفی کتاب با متین ستوده + عکس7

جدیدترین عکس های متین ستوده

بخش از گفتگوی متین ستوده

- متین ستوده به لر بودنم افتخار می‌کنم

متین ستوده می گوید من اصالتاً و از طرف پدری لر خرم‌آباد هستم و هم اکنون نیز اقوام در خرم‌آباد سکونت دارند چنانکه عمویم در این شهر صاحب یکی از انتشاراتی‌های مطرح است.

متین ستوده به علاقه‌مندی زیادش به دیار لرستان مخصوصاً خرم‌آباد اشاره کرد و گفت: تا جایی که فرصت به من اجازه داده و زمان یاری کند به لرستان سفر می‌کنم چرا که علاقه زیادی به این استان مخصوصاً زادگاه پدری‌ام خرم‌آباد دارم.

متین ستوده طبیعت لرستان را زیبا و غیر قابل توصیف عنوان کرد و ادامه داد:لرستان جاهای دیدنی زیادی دارد و من تا کنون از مکان‌های دیدنی خرم‌آباد همچون آبشار نوژیان و مخملکوه دیدن کرده‌ام.

وی به خاطرات کودکی خود در لرستان اشاره و بیان کرد: بسیاری از خاطرات دوران کودکی من به روستای چم انجیر در خرم‌آباد بر می‌گردد چرا که مادربزرگم ساکن آن روستا است.

متین ستوده بابیان اینکه خرم‌آباد همیشه برای من دل‌نشین و نوستالژیک است، افزود: خرم‌آباد مرا به خاطرات شیرین کودکی و نوجوانی بازمی‌گرداند،لذا همواره سعی می‌کنم تصویری که از خرم‌آباد در ذهنم دارم تغییر نکند. با وجود دوری از زادگاه پدری‌ام حدود ۸۰ درصد به لهجه لری خرم‌آبادی مسلط هستم.

معرفی کتاب با متین ستوده + عکس12

عکس های جدید متین ستوده

بهترین درسی که از زندگی گرفتی؟

این را به همه میگم که مطمئن باش هیچ آدمی به اندازه پدر و مادرت از خوشحالی تو خوشحال نمی شن و به همون اندازه هم پدر و مادرت به اندازه غمگین بودن تو غصه نمی خورن، این را از متین ستوده همیشه به یادگار یه گوشه از قبلت بنویس.

معرفی کتاب با متین ستوده + عکس18

تصاویر جدید متین ستوده

خودت متین ستوده را چطوری تعریف می کنی اون هم در زندگی شخصی اش؟

یه اردیبهشتی احساساتی و خالص که بی نهایت به خانواده ام وابسته ام، حیوانات را خیلی دوست دارم، گل و طبیعت را خیلی دوست دارم، خیلی بیش از حد حساسم اما بیشتر سعی می کنم که با منطقم جلو برم. جوری که احساساتم به منطقم غلبه نکنه. بچه ها را خیلی دوست دارم چون معتقدم فرشته هایی هستند که مهربونی و راستی در بند بند وجودشون خلاصه شده، عین آب زلالند و مثل بهار زیبا و خواستنی. هر جوری که نگاهشون کنی خودِ خودِ زندگی هستند.

معرفی کتاب با متین ستوده + عکس5

عکس های جدید متین ستوده

اگه قرار باشه متین ستوده فارغ از دنیای بازیگری کتاب زندگی اش را بنویسه درباره چی می نوشت، اسم کتاب را چی می ذاشت؟

امیدوارم که بابا حسین به این موضوع حسادت نکنه اما اگه بخوام کتابی بنویسم حتماً تقدیمش می کنم به مادرم و حتماً درباره او می نویسم و اسمش را می ذارم «هر چه که دارم برای مادرم».

چون واقعاً هر چی که دارم و هر چی که ندارم به خاطر دعاهای مادرمه. اگه روزهای خوبی دارم به خاطر مهربونی اونه و اگه غم و غصه ای هم ندارم خدا را شکر باز هم به خاطر دعاهای اونه.

پس حتماً درباره او و مهربونی هاش می نوشتم. وقتی همه چیزت را برای بچه هات می ذاری و همه وجودت را به خاطر بچه هایت فدا می کنی و خم به ابرو نمی یاری، هیچی ندارم بهت بگم که یک هزارم خوبی هات را جبران کنه جز اینکه بگم منو ببخش به خاطر همه مهربونی هات. دوستت دارم مامان مژگان خوبم.

معرفی کتاب با متین ستوده + عکس4

تصاویر متین ستوده

معرفی کتاب با متین ستوده + عکس20

متین ستوده بازیگر سینما و تلویزیون

مجموعه های تلویزیونی متین ستوده

سال مجموعه تلویزیونی کارگردان شبکه پخش
۱۳۸۹–۱۳۹۰ سه دونگ، سه دونگ شاهد احمدلو شبکه پنج
۱۳۷۰–۱۳۷۴ این خانه دور است مسعود رسام
۱۳۸۸ عملیات ۱۲۵ مجمدرضا آهنج
۱۳۹۱ زمانه حسن فتحی
۱۳۹۲ یادآوری حجت قاسم‌زاده اصل
۱۳۹۳ میکائیل سیروس مقدم
۱۳۹۳ فاخته محمودمعظمی

۱۳۹۴ غیرعلنی مهرداد خوشبخت شبکه دو
۱۳۹۵ لیسانسه‌ها سروش صحت شبکه سه
۱۳۹۵ در قصه‌ها زندگی می‌کنند داود بیدل

فیلم سینمایی متین ستوده

  • - زرد (مصطفی تقی زاده۱۳۹۵)
  • - نرگس مست (جلال الدین دری۱۳۹۵)
  • - خانه دیگری (بهنوش صادقی۱۳۹۴)

خانم ستوده چه چیزی باعث شد که وارد عرصه بازیگری شدید؟

من از سن خیلی کودکی به واسطه پدرم که مدیر تصویربرداری بودند در دو سریال بازی کردم و از همان زمان به بازیگری خیلی علاقه داشتم .

یک جورهایی احساس می کردم که به درد این کار می خورم و این کار هم به درد من می خورد و این که چندین و چند سال وقفه افتاد به خاطر اینکه آن موقع پدر نمی خواست من خیلی آلوده فضای سینما و بازیگری شوم. اما خب طبعاً آنقدر سلیقه و علاقه من به این سمت بود

که من باز هم بعد از سال ها، در سال ۸۶ تصمیم گرفتم که به طور جدی دوباره این مسیر را از اول شروع کنم و ادامه دهم.

در سال ۸۷ من به مدت یک سال هنرجوی کارگاه آقای امین تارخ بودم و بعد از آن کم کم به صورت آهسته و پیوسته کار را شروع کردم. از کارهای کوچک و نقش های کوچک تری شروع کردم و خوشبختانه تا الان سیری صعودی را سپری کرده ام و به اندازه خودم خیلی خوشحالم .

شاید یک جاهایی مجبور شده ام کارهایی را انجام بدهم که خیلی فیلمنامه اش را دوست نداشته ام ولی خوشبختانه خیلی آسیبی به روند کاری من نزده است.

سینما رویای کودکی من بود و حتی همیشه در دفترچه خاطراتم که مربوط به دوران دبستان و راهنمایی من است ، عقایدم را می نوشتم که دوست داشتم بازیگر و کارگردانی شوم.

فکر می کنم اگر وارد این عرصه نمی شدم بازهم برای من این گره ذهنی باقی می ماند و اگر فیلمی را در عین حال لذت می دیدم حالم بد بود که چرا مثلا به جای آن فرد بازی نکرده ام ! برای همین هم تلاش کردم و مسیر سختی را پشت سر گذاشتم تا به اینجا برسم و در این هفت سال واقعاً صبوری کردم.

اگر پدرتان در این عرصه نبودند، باز هم دوست داشتید بازیگر شوید؟

این چیزیست که اصلاً آن را تجربه نکرده ام برای همین نمی دانم. من از وقتی یادم هست پدرم درگیر رسانه بودند. کارهایی مانند ” چاق و لاغر” و “محله برو بیا” و … از کارهای ایشان بود که من هم همراهشان به صحنه میرفتم. چون من در این فضاها بزرگ شده ام چیزی که در ذهن من نقش بسته این نوع کارها بوده است. حالا اگر پدرم اصلاً هنرمند نبود ، شاید نه ! شاید ژن و علاقه او در من هم وجود نداشت.

چه چیزی برای شما در عرصه بازیگری جذابیت داشته است ؟( شهرت ، محبوبیت ،ثروت و یا ..)؟؟

برای من آخرین چیز ،”شهرت “بوده است که با جرأت و قاطعیت می توانم بگویم که اصلاً به آن فکر نکرده ام! شهرت ،قطعا زمانی که موفق باشید خود به خود خودش می آید و خیلی هم به نظر من جذاب نیست؛ برای اینکه شهرت برای چندبار در خیابان دیدن و با دست نشان دادن و… جذابیت دارد .

ولی از یک جایی به بعد حتی آزار دهنده هم خواهد شد. به نظرم محبوبیت خیلی جذاب تر است. هرکسی ممکن است بتواند مشهور شود،اما محبوبیت خیلی شیرین و جذاب تر است . فکر می کنم دوست داشته شدن یکی از بزرگترین نعمت هاست ، مخصوصاً اگر از طرف مردمی به غیر از فامیل و آشنایان این دوست داشتن اتفاق بیفتد خب قطعا از طرف حجم وسیعی صورت گرفته است.

من از صمیم قلب امیدوارم که بتوانم یک همچنین جایگاهی در بین مردم داشته باشم.

جذابیت دیگری که حرفه بازیگری برایم داشته این است که من خیلی روحیه ساکنی ندارم. خیلی اهل سفر، طبیعت، عکاسی و تنوع مثبت در هر چیزی هستم. دوست دارم در جاهایی که می روم تنوع باشد . خب این شغل هم به من این امکان را داده است که زندگی های متنوع دیگری را تجربه کنم . اگر بازیگر نبودم نمی توانستم خیلی از چیزها حتی نقش های منفی را تجربه کنم. زمانی که در کاری هستم با آن نقش همزاد پنداری و با آن زندگی می کنم .

فوبیای این را ندارد که روزی مردم دیگر دوستتان نداشته باشند ؟ یا اینکه از این کار فید بشوید ؟

این دنیا و زندگی کلاً کوتاه است و هیچ چیزی قابل پیش‌بینی نیست و برای همین من همیشه به این موضوع فکر کرده ام . برداشت کلی من همیشه این بوده که شغل ما “که خیلی هم نمی شود اسم آن را شغل گذاشت!” شغلی است که هر لحظه ممکن است به هر دلیلی دیگر نباشد و این اتفاق متاسفانه برای خیلی ها افتاده است و از این بابت من همیشه آمادگی این را دارم .

یعنی هیچ وقت آن روز ، روز مرگ من نیست! درست است که من کارم را عاشقانه‌ دوست دارم ولی بیشتر از آن زندگی ام را دوست دارم. اگر روزی در این حرفه به هر دلیلی دیگر نباشم قطعا باید زندگی ام را به شکلی دیگر بگذرانم . پس سعی می کنم در یک شاخه هنری دیگری که روحم را ارضا میکنم، کار کنم. ولی اینکه فوبیای آن را داشته باشم که مردم من را دوست نداشته باشند، خب تا حالا به این موضوع اصلاً فکر نکرده ام .

اتفاقاً دوست دارم نقش هایی را بازی کنم که مردم آن را قضاوت کنند .چون کاملاً قاضی های بی طرفی هستند. چیزی که از فیلتر دوربین رد می شود ، یک انرژی را به بیننده مستقیم منتقل می کنید و بازخورد آن انرژی را هم دریافت می کند. من اگر روزی احساس کنم که درصد بیشتر ازمردم دوستم ندارند، واقعاً کار نمی کنم چون نمی خواهم بیننده را آزار دهم .دوست دارم همان قدر که من لذت می برم که با مردم باشم ، مردم هم لذت ببرند که با من باشند.

چون در حرف هایتان گفتید خیلی اهل سفر هستید، بیشتر دوست دارید به کجا سفر کنید؟

بله – من عاشق سفر هستم . واقعاً هر جایی از کره زمین را دوست دارم که ببینم .یعنی یکی از بزرگترین آرزوهای من این است که بتوانم حداقل خیلی از جاها را قبل از مرگم ببینم. شاید بزرگترین فوبیایی من هم این باشد که وقتی از دنیا بروم که خلی از جاهایی دنیا را ندیده ام .

به غیر از سفر کاری کجا رفته اید که به شما چسبید؟

خب ما به خاطر این که درگیر کار هستیم خیلی سفر طولانی مدت نمی توانیم برویم. ولی یک سفر هم به شمال کشور داشته ام که خیلی چسبید.

اهل ورزش خاصی هم هستید؟

پیاده روی و دوچرخه سواری می کنم و همچنین عضو تیم فوتسال هنرمندان هم هستم.

از چه زمانی فوتسال را شروع کردید؟

الآن تقریباً فکر می کنم یک سال می شود که شروع کرده ام .البته آن هم باز خیلی که فکر کنید حرفه ای و پیوسته نه، ولی خب علاقه مند هستم.

در باشگاه انقلاب ؟

نه باشگاه دیگری است که هنرمندان می روند.

اهل مطالعه هستید؟

به شدت.

چقدر کتاب در زندگی شخصی شما تأثیر گذاشته و توانسته اید که از آن برداشت داشته باشید و حتی در نقش ها و بازیتان تأثیرگذار بوده است؟

من فکر می کنم واقعاً هر آن چیزی که الان هستم از مطالعه هایی بوده که کرده ام و این را هم می دانم که هرچه بیشتر وقت بگذارم و بیشتر مطالعه کنم، البته مطالعه درست؛ واقعا کم است . مطالعه کردن هم این نیست که هر کتابی را بردارید و بخوانید ، نه ! می دانم تنها چیزی که تو رشد خواهی کرد، همین است. مثل بنزین و مایحتاج اولیه می ماند و برای هر هنرمندی کتاب خواندن از نان شب هم واجب تر است. هر فردی و یا بازیگری که کتاب نمی خواند یا هر هنرمندی حالا در کار ما چه کارگردان و چه نویسنده فرقی نمی کند به نظر من خالی و تهی است.

آخرین کتابی که خوانده اید و روی شما تاثیر گذاشته است؟

آخرین کتابی که خواندم “لبه تیغ “بوده که خیلی تاثیرگذار در من هم بوده است .