متنی که آرش ظلی پور از دوستان مرحوم انصاریان به نقل از مادرش در خصوص حواشی اخیر منتشر کرد. امروز چند كلمه اى با ننه على حرف زدم... هنوز اشك چشماش جاریه و هنوز داغ على براش غیرقابل باور... فقط گریه كرد و گریه كرد و گریه كرد... میون اشك ها و هق هق ها چند جمله اى گفت كه جیگرم آتیش گرفت. از شایعه ها و حرف و حدیث عده اى از خدا بى خبر دلش خون بود..
میگفت : " چرا آخه این حرفهارو میزنن؟ مگه اینا از خدا ترس ندارن؟ مگه پدر مادر بالاى سرشون نبوده ؟! على همه چیز زندگیش براى من تعریف میكرد.. هرچى اتفاق میفتاد بهم میگفت.. حالا هر روز یكى میگه من نامزدش بودم. على كجا نامزد داشت؟!! من و على عاشق و معشوق بودیم باهم... مگه میشه على نامزد داشته باشه و من ندونم... اینا از خدا نمیترسن دروغ میگن! تروخدا اینا رو بگو .. اینارو بنویس ...